چرا باید دعا کنیم؟!
دلیل عقلی: عقل به ما می گوید: اگر ضرری انسان را تهدید می نماید و انسان قدرت برطرف نمودن آن را داشته باشد، لازم است آن را از خود دفع نماید. کاملاً روشن است که در زندگی دنیوی، هر انسانی را ضررهایی تهدید می کند و انسان همواره گرفتار ضررهایی است و این گرفتاری ها یا داخلی است مانند اینکه بیماری، وجود انسان را فراگیرد یا خارجی است مثل اینکه آزار و اذیتی از فرد ظالمی به او برسد یا مسئله ناگوار و بدی از اطرافیان، دوستان، همسایگان و یا حوادث طبیعی به انسان می رسد و اگر در حال حاضر گرفتار هیچ یک از این گونه گرفتاری ها نباشد...
التماس دعا
چگونه، با چه حالی، چه چیزی، از چه کسی، چه وقتی و در کجا بخواهیم!؟
چرا باید دعا کنیم؟!
دلیل عقلی: عقل به ما می گوید: اگر ضرری انسان را تهدید می نماید و انسان قدرت برطرف نمودن آن را داشته باشد، لازم است آن را از خود دفع نماید. کاملاً روشن است که در زندگی دنیوی، هر انسانی را ضررهایی تهدید می کند و انسان همواره گرفتار ضررهایی است و این گرفتاری ها یا داخلی است مانند اینکه بیماری، وجود انسان را فراگیرد یا خارجی است مثل اینکه آزار و اذیتی از فرد ظالمی به او برسد یا مسئله ناگوار و بدی از اطرافیان، دوستان، همسایگان و یا حوادث طبیعی به انسان می رسد و اگر در حال حاضر گرفتار هیچ یک از این گونه گرفتاری ها نباشد، عقل دامنگیر شدن این حوادث را بر انسان در آینده ممکن می داند. پس ضررهای این دنیا از دو حال خارج نیست: یا حاصل شده و انسان مبتلابه آن است، یا حاصل می شود و در صورت توان هر دو را باید برطرف نمود.
از طرفی معمار این هستی، خداوند است و اوست که جهان هستی را مدیریت می کند و به هر که بخواهد عزت و ذلت، آسایش و گرفتاری، موفقیت و معرفت، نورانیت دل و روشنی فکر، وصول به رحمت و برکت، دوری از عذاب و نقمت و... می دهد و اوست که ما را به دعا کردن مامور کرده است آنجا که می فرماید: [و هنگامی که بندگان من، از تو درباره من سوال کنند (بگو) من نزدیکم! دعای دعاکننده را، به هنگامی که مرا می خواند، پاسخ می گویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا راه یابند (و به مقصد برسند).](1) دعا وسیله ای است برای دفع این ضررها و این در توان و قدرت انسان است پس ازنظر عقلی لازم است انسان با دعا چنین ضررهایی را از خود دفع کند.
دلیل نقلی (روایی): آنچه از احادیث شریفه به دست می آید این است که هر فردی – چه سالم و چه مبتلا– نیازمند دعا است و روایات در این باب خیلی زیاد است که به بعضی از آنها اشاره می شود. پیامبر اعظم(ص) می فرماید: [آیا شما را به سلاحی که از دشمنانتان رها کرده و رزق و روزی شما را زیاد کند، راهنمایی نمایم؟ عرض کردند: آری، ای رسول خدا. فرمود: شب و روز پروردگارتان را بخوانید، زیرا که دعا اسلحه مومن است.](2) در روایتی دیگر زراره از امام باقر(ع) نقل می کند که حضرتش فرمود: [آیا شما را به مسئله ای که پیامبر خدا(ص) در آن استثنا نفرمود راهنمایی کنم؟ عرض کردم: آری. فرمود: دعا قضا و قدر حتمی و امضای محکم شده را بر می گرداند و حضرت انگشتان مبارک خود را (به علامت نشان دادن کار محکم شده) به هم چسبانید!] (3) در روایتی دیگر امام سجاد (ع) فرمود: [همانا دعا و بلاتا روز قیامت کنار هم هستند (یعنی یکی از آن دو حتماً باید واقع شود)، همانا دعا بلایی را که حتمی و محکم شده است را بر می گرداند.] (4) روایات فراوانی در مسئله دعا وجود دارد که همگی ما را امر به دعا می کنند چگونه دعا کنیم؟ (آداب دعا کردن)
قطعاً هر کاری را باید با آداب و شرایطش انجام داد تا به نتیجه مطلوب رسید و دعا نیز از این مسئله مستثنی نیست و اگر دعا را با شرایط انجام ندهیم نباید منتظر اجابت باشیم.
1- دعا باید با نام خداوند آغاز شود.
پیامبر خدا(ص) فرمود:[دعایی که اولش «بسم الله الرحمن الرحیم» باشد رد نمی شود.] (5)
2- پیش از دعا حمد و سپاس پروردگار را به جای آورد.
امام صادق(ع) فرمود: [هر دعایی که قبل از آن حمد و سپاس خدای متعال گفته نشود، دعایی ناقص و ابتر است.] (6)
در روایتی دیگر آمده است: [همانا در کتاب امیر مومنان علی (ع) چنین آمده است: مدح و ثنای پیش از دعا و خواستن است ، چون خواستی خدای متعال را بخوانی، اول او را ستایش کن. (راوی گوید:) گفتم: چگونه او را ستایش کنم؟ فرمود: می گویی: ای خدایی که به من از رگ گردن نزدیکتری، ای کسی که میان انسان و دل او حائل و مانع می شوی، ای کسی که در چشم انداز بلندمرتبه ای هستی، ای کسی که مثل و مانند تو نیست.] (7)
3- بر محمد و آل محمد (ص) صلوات بفرستد.
امام صادق(ع) می فرماید: [کسی که به سوی خداوند متعال نیازی داشته باشد باید آن را با صلوات بر محمد و آل محمد (ص) آغاز نماید، سپس حاجتش را از خدا بخواهد ، سپس دعا را با صلوات بر محمد و آل محمد(ص) تمام کند زیرا که خدای متعال کریم تر از آن است که دو طرف کلامی را بپذیرد و وسط آن را رها کند، چون دعا با صلوات بر محمد و آل محمد(ص) باشد محجوب نمی شود.(8)
4- ائمه اطهار (ع) را شفیع قرار دهد.
بدیهی است که برای برآورده شدن حاجات باید وسیله ای به پیشگاه خدای متعال ببریم، زیرا که خدای متعال در قرآن مجید به این مطلب دستور داده است آنجا که می فرماید[وابتغوا الیه الوسیله: برای تقرب به سوی او وسیله ای بیابید] (9) در روایات متعددی بیان شده است که مراد از وسیله در کلام الهی ، همان ائمه معصومین (ع) هستند.
پیامبر اعظم (ص) در روایتی می فرماید: [آنان و اهل بیت (ع) ریسمان محکم و مورد اطمینان و وسیله به سوی خدا هستند ] (10) و سپس این آیه شریفه را تلاوت فرمود: [ای کسانی که ایمان آوردید! از خدا بترسید و به سوی او وسیله ای بیابید.] (11) امام کاظم(ع) فرمود: [اگر به سوی خدای متعال نیازی داری، بگو: خداوندا! همانا درخواست می کنم تو را به حق محمد و علی، زیرا که برای آن دو بزرگوار مقام و منزلتی در نزد توست، و در پیشگاه تو دارای قدر و ارزش هستند، پس به حق این شان و به حق این قدر و منزلت، بر محمد و آل محمد علیهم السلام درود بفرست و حاجت من که فلان و فلان است برآورده فرما](12)
5- قبل از دعا به گناهان خود اعتراف کند. امام صادق(ع) می فرماید: [همانا دعا اولش مدح و ثنا، آنگاه اعتراف به گناه، پس خواستن حاجت است(13)
6- هنگام دعا غافل نبوده و با توجه دعا نماید. باید دانست کسی که با فکر پراکنده خدا را می خواند در حقیقت دعا نمی کند زیرا توجهش به خدا نبوده و اصلاً نمی فهمد که چه می گوید؟ و هیچ دعایی پذیرفته نمی شود جز اینکه با توجه قلبی به سوی خداوند انجام گیرد. چنانکه امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید: [همانا خداوند متعال دعایی را که با قلب غافل انجام گیرد مستجاب نمی کند، چون خواستی دعا کنی با قلب خود به او توجه کن آنگاه یقین به استجابت دعایت داشته باشد.](14)
7- حلال بودن خوراک و پوشاک دعاکننده.
در حدیث قدسی آمده است: [ای بنده من! از تو دعا کردن و بر من اجابت است، و دعایی از من پوشیده نمی شود جز دعای کسی که از حرام می خورد.](15) پیامبر خدا(ص) نیز در روایتی می فرماید: [کسی که دوست دارد دعایش مستجاب شود غذا و کسب و کار خود را پاک و حلال نماید.(16) و در روایتی دیگر آمده است: [کسب و کار خویش را پاکیزه و حلال کن تا دعای تو مستجاب گردد، زیرا هنگامی که انسان لقمه حرامی را به دهانش می گذارد دعای او تا چهل روز مستجاب نمی شود.](17)
8- حقوقی که از مردم برعهده دارد ادا کند. امیرمومنان علی(ع) در روایتی می فرماید: [خداوند به عیسی بن مریم وحی فرمود: به گروهی از بنی اسرائیل بگو: من دعای کسی را که در نزد او حق مردم است، نمی پذیرم](18)
9- گناهان بزرگترین مانع برآورده شدن حاجت اند. در این باره امام باقر(ع) می فرماید: [بنده ای از خدا حاجتی مسالت می نماید، از شان بنده این است که حاجت او بزودی یا بعد از مدت زمانی برآورده شود، اما بنده مرتکب گناه می شود، خدای متعال به ملکی می فرماید: حاجت او را برآورده نکن و او را از آن محروم نما زیرا که او تعرض به خشم و غضب من کرد و سزاوار محرومیت از جانب من شد.](19)
10- یقین به اجابت دعا از طرف خداوند متعال داشته باشد.
طبق آیه [ادعونی استجب لکم: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم](20) خداوند امر به دعا نموده و استجابت آن را ضمانت کرده است پس خلاف وعده نمی کند! و چگونه است که امر به درخواست از جانب بنده به درگاهش را می کند و از طرفی دعای وی را اجابت نکند؟! به همین دلیل است که در روایت می خوانیم: [هنگامی که خواستی دعا کنی با قلب خود به درگاهش روی آور و آنگاه باور به اجابت داشته باش.](21)
11- پافشاری و اصرار در دعا داشته باشد.
پیامبر خدا(ص) می فرمایند: [خداوند مسائل مُصّر و پافشاری کننده را دوست دارد.](22) در روایتی دیگر از امام باقر(ع) می خوانیم: [به خدا سوگند، هیچ مومنی در حاجت خود به خداوند متعال اصرار و پافشاری نمی کند مگر آنکه خداوند حاجت او را برآورده می کند.](23) همچنین در علت برآورده شدن بعضی از حاجات در زمان کم و نیز عدم اجابت دعای بعضی افراد دیگر در زمان اندک روایات فراوانی وجود دارد که به یک نمونه اشاره می گردد. امام صادق(ع) می فرماید: [بنده ای که خدا دوستش دارد و پیوسته در امری خدا را می خواند به ملائکه ای که موکل حاجت اوست خطاب می رسد: حاجت بنده ام را برآور ولی عجله نکن، زیرا من دوست دارم ندا و صدای او را بشنوم. و بنده ای که خدا را دشمن است وقتی پیوسته در امری دعا می کند، به ملائکه موکل حاجت خطاب می شود: بشتاب و حاجت بنده ام را بده، زیرا من دوست ندارم ندا و صدای او را بشنوم. حضرت فرمود: (در این موقع) مردم می گویند: او به خاطر کرامتی که داشت حاجت روا شد و این به جهت خواری و پستی از حاجتش منع شد.](24)
آنچه بیان شد قسمت مهمی از آداب و شرایط استجابت دعا بود که عرضه گردید.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
ارتباط استمدادی
۳۰ بهمن ۱۳۸۷
توسل و استغاثه کردن به معصومان و آنان را برای برآورده شدن حاجتهای دنیایی و شفاعت، وسیله درگاه خداوند قرار دادن، تنها به منظور ارتباط و پیوند با این بندگان صالح و پاک الهی است؛ زیرا خداوند میفرماید:
یا أیها الّذین آمنوا اتّقوا الله و ابتغوا إلیه الوسیلة؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا پروا داشتهباشید و به سوی او وسیلهای برای تقرب برگزینید.1
و این وسیلة تقرب، همان وجود مقدس معصومان(ع) به ویژه خاندان پیامبرند، به طوری که در معنای «وسیله» از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که فرمود:
«(معنی آن) امامان از فرزندان حسیناند. کسی که از آنان اطاعت کند از خداوند اطاعت کرده است و کسی که از فرمان آنان سرپیچد، خدا را نافرمانی نموده است. آنان عروةالوثقی و وسیله به سوی خداوند تعالی هستند».2
ضرورت این نوع ارتباط
راه نجات از دامهای شیطان و همچنین دستیابی به حاجتهای خود در دنیا و بهرهمندی از شفاعت معصومان(ع) در جهان بازپسین، پیوندی تنگاتنگ و از سر عشق و محبت با آنان را میطلبد. پیوندی که در توسل به آنان، نمود و جلوه دارد؛ زیرا چنانکه پیش از این گفتیم؛ خاندان پیامبر، بندگان مقرب خداوندند و واسطه فیض از سوی او هستند. پس شفاعت آنان نزد پروردگار پذیرفته شده است. از این رو، برای بهرهمندی از فیض این خاندان، توسل به آنان ضروری است. در اینجا شبههای وجود دارد که گاهی از سوی برخی افراد همسو با اندیشه «وهابیان» مطرح میشود. اشکال آنان این است که چرا ما حاجتهای خود را بدون واسطه از خداوند نمیخواهیم. در کل، توسل و استغاثه بهغیر خداوند، شرک و با توحید در تعارض است.
در پاسخ میتوان گفت که هیچ مانع و حجابی میان خالق و مخلوق وجود ندارد، جز گناه و عصیان بندگان که آنان را از درگاه الهی دور میکند. از این رو، انسان گناهکار برای نزدیک شدن دوباره به درگاه الهی باید همراه انسانهای معصوم به درگاه الهی روی آورد، انسانهایی که به جهت عصمت، عبادت و بندگی پروردگار، به مقام «واسطه میان خدا و بندگان» دستیافتهاند. بدین جهت، تمسک و توسل به آنان نه تنها شرک نیست، بلکه عین اطاعت و تسلیم بودن در برابر اوامر الهی است. برای نمونه، مانند آن است که کارمندی در اداره مرتکب خلاف قانونی شده و مدیر خود را سخت آزرده است. او میداند که اگر شخصاً پیش مدیر برود، عذرش قبول نمیشود. از این رو همراه شخص آبرومندی که نزد مدیر دارای اعتبار است، پیش مدیر میرود و از این طریق رضایت مدیر را جلب میکند. قبول عذر در این هنگام علاوه بر نشان دادن رحمت و عقو مدیر، معرف الگو برای دیگران خواهد بود. باتوجه به مثال، جایگاه معصومین(ع) در نزد خدا نیز چنین است. به عبارت دیگر، ایشان با عبادت و بندگی خداوند، آنچنان به حضرت حق تقرب جستهاند که برای دیگران به الگوی بندگی تبدیل شدهاند و خداوند نیز آنان را واسطه بخشش خطاهای بندگان و برطرفکننده موانع اجابت دعاها قرار داده است.
شیوههای ارتباط استمدادی
الف) توسل به اهل بیت(ع): پیامبر(ص) و اهل بیت گرامیاش از چنان مقام و جایگاهی نزد خداوند برخوردارند که حتی پیامبران الهی برای برآورده شدن حاجتهای خود به نور وجود مقدس آنان متوسل میشدند. ابن عباس میگوید:
«از رسول خدا(ص) درباره تفسیر کلماتی که آدم(ع) از پروردگار تلقی کرد و توبهاش پذیرفتهشد، پرسیدم، فرمود: از خدا به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین تقاضا کرد تا توبهاش را بپذیرد و خدا نیز توبهاش را پذیرفت».3
به همین جهت، خداوند به مسلمانان امر فرمود که همچون حضرت آدم(ع) برای بخشش گناهان خود به رسول خدا(ص) متوسل شوند تا گناهانشان را ببخشد. خداوند در اینباره خطاب به پیامبرش میفرماید:
«و اگر اینان که به خود ستم کردند نزد تو میآمدند و از خدا درخواست استغفار و بخشش کرده و رسول خدا نیز برای آنان طلب بخشش میکرد، خدا را توبهپذیر و مهربان مییافتند».4
و در آیهای دیگر وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) را در میان مردم، سبب دفع بلا و عذاب از آنان دانسته است:
«ای پیامبر! تا تو در میان آنها هستی، خداوند آنها را مجازات نخواهد کرد و (نیز) تا وقتی که استغفار میکنند، خدا عذابشان نمیکند».5
همچنین در روایتهای ائمه اطهار(ع) چگونگی توسل و استغاثه به درگاه الهی برای برآورده شدن دعا را آموزش دادهاند. سماعة بن مهران میگوید:
«امام کاظم(ع) به من فرمود: هرگاه به درگاه خداوند حاجتی داشتی بگو: اللّهمّ إنّی أسألک بحقّ محمّد و علی(ع).6
خداوندا! تو را به حق محمد و علی(ع) میخوانم؛ زیرا برای آن دو در نزد تو مقام و منزلتی والاست. پس به حق همان منزلت، میخواهم که بر محمد و آل محمد درود بفرستی و حاجاتم را برآورده سازی».
داوود برقی میگوید:
«من به دعاهای امام صادق(ع) گوش فرا دادم، شنیدم که آن حضرت در دعا به درگاه خداوند، بیشتری الحاء و اصرار را به حق پنج تن؛ یعنی رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین(ع) میکرد».7
ب) توسل به پیامبر اکرم(ص) در زمان حیات: انسبن مالک میگوید:
«در زمان رسول خدا(ص) در یکی از سالها مردم به خشکسالی مبتلا شدند. در یکی از روزهای جمعه که آن حضرت در حال خواندن خطبه نماز جمعه بود، مردی اعرابی وارد شد و گفت: ای رسول خدا! اموالمان نیست و نابود شد و خانوادهها گرسنهاند، برای ما دعا کن. رسول خدا دستها را برای دعا به سوی آسمان بلند کرد، در حالی که قطعهای ابر در آسمان دیده نمیشد. امّا قسم به خدایی که جانم در دست اوست! هنوز دستها را پایین نیاورده بود که دیدیم ابرها مانند کوه به راه افتادهاند و هنوز از منبر پایین نیامده بود که دیدیم قطرههای باران بر محاسن حضرتش چکید. از آن روز تا جمعه بعد، باران بارید که باز همان مرد یا مردی دیگر آمد و گفت: ای رسول خدا! ساختمانها ویران و اموالمان غرق شده، برای ما دعا کن. باز حضرت دست به سوی آسمان بلند کرد و فرمود: بار پروردگارا! به نفع ما ابرها را به اطراف بفرست و بر علیه ما قرار مده. سپس با دستان خود به بخشی از ابرها اشاره نمیکردند مگر اینکه از هم متلاشی شده به اطراف شهر مدینه پراکنده شدند».8
در روایت دیگری از عثمانبن حنیف نقل شده است:
«مردی نابینا نزد پیامبر آمد و گفت: از خدا بخواه تا مرا شفا دهد. پیامبر فرمود: اگر بخواهی برایت دعا میکنم و اگر بخواهی به تأخیر بیندازم که به سود توست. نابینا گفت: دعا کن. پیامبر به وی دستور داد که وضویی نیکو بسازد و دو رکعت نماز بخواند و آنگاه این دعا را بخواند:
بار خدایا! از تو میخواهم و به وسیله پیامبرت محمد که پیامبر رحمت است به تو رو آوردهام تا حاجتم را برآورد. بار پروردگارا! او را شفیع من قرار بده».
عثمان به حنیف میگوید:
«به خدا قسم! که ما هنوز پراکنده نشده بودیم و مدت زیادی نگذشته بود که دیدیم آن مرد شفا یافته نزد ما آمد و چنان نشان میداد که هرگز نابینا نبوده است».9
ج) توسل به اهل بیت(ع) پس از رحلت پیامبر: پس از رحلت پیامبر(ص) و خاندان او مسلمانان همواره نزد قبر آنان حاضر شده به وجود مقدس آنان متوسل میشدند. علی(ع) میفرماید:
«سه روز پس از دفن رسول خدا(ص) عربی بیابانی نزد ما آمد و خود را روی قبر پیامبر انداخت و از خاک قبر بر سرش ریخت و گفت: ای رسول خدا! تو از خدا وحی را دریافت کردی و به ما رساندی و ما هم شنیدیم و دریافتیم. از جمله آیههایی که بر ما خواندی، این بود: اگر آنان که بر خود ظلم کردند، نزد تو میآمدندو از خداوند طلب بخشش میکردند و رسول خدا(ص) نیز برای آنان طلب استغفار میکرد، خداوند را توبهپذیر و مهربان مییافتند. حال ای پیامبر! من به خود ظلم کردم و نزد تو آمدم که برایم طلب بخشش کنی».10
ابوعلی خلال، یکی از بزرگترین علمای حنبلی میگوید:
هرگاه کار مهمی برای من پیش میآمد، نزد قبر موسیبن جعفر(ع) میرفتم و متوسل میشدم، حاجتم برآورده میشد.11
ابوبکر محمدبن مؤمل میگوید:
روزی در خدمت پیشوای اهل حدیث، یعنی ابوبکربن خزیمه و همتایش ابوعلی ثقفی با گروهی از بزرگانمان به سوی قبر علیبن موسیالرضا(ع) به طوس رفتیم. این خزیمه را دیدم که چنان در برابر قبر آن حضرت تعظیم، و تواضع و گریه و زاری میکند که همه ما را به تعجب و حیرت واداشت.12
با بیان این روایتها روشن میشود که توسل به اهل بیت(ع) تنها ویژه شیعیان نیست، بلکه افرادی همچون ابنخزیمه و ابوعلی خلال نیز به آنان متوسل میشدند. ابن ادریس شافعی بنیانگذار مذهب شافعی نیز در توسل به اهل بیت(ع) میگوید:
آل النّبی ذریعتی
وهم إلیه وسیلتی
أرجو بهم أعطی غداً
بید الیمین صحیفتی13
خاندان پیامبر(ص) دستآویز من هستند
آنان در پیشگاه حق، وسیله تقرب من میباشند
امید دارم که به سبب آنان در فردای قیامت
نامه عمل من به دست راستم سپرده شود
د) درخواست شفاعت از معصومین(ع): یکی از درجاتی که خداوند در سایه عبودیت به پیامبر اکرم(ص) و خاندان وی عطا فرمود، مقام «شفاعت امت» است.
مصداق بارز عبودیت پروردگار نماز است، به ویژه نماز شب. از این رو، خداوند به پیامبرش دستور داد برای دریافت مقام شفاعت به نماز شب برخیزد:
و من اللیل فتهجّد به نافلةً لک عسی أن یبعثک ربّک مقاماً محموداً؛ (ای پیامبر) ... و پارهای از شب برای نافله، به شبزندهداری قیام کن تا خداوند مقام محمود (شفاعت) را به تو بدهد.14
علامه طبرسی در تفسیرش میگوید:
«مفسران اجماع دارند که مراد از مقام محمود، همان مقام شفاعت است».15
آنچه درباره حقیقت شفاعت میتوان گفت آن است که شفاعت پیامبر(ص) و سایر شفیعان، همان دعا به درگاه الهی و طلب مغفرت برای گناهان است و خداوند نیز در شرایط خاصی دعایشان را اجابت میکند و آنان نیز در غیر آن مواردی که اجازه دعا دارند، دعا نمیکنند. ما احاطه علمی به حقیقت شفاعت در روز قیامت نداریم، شاید در آنجا مرتبهای دیگر در کار باشد، ولی هر چه باشد، دعا یکی از مراتب آن است. از این رو، کلام گوینده در مقابل قبر پیامبر(ص) که میگوید: «یا وجیهاً عندالله إشفع لنا عندالله؛ ای آبرومند در نزد خدا، مرا در نزد خدا شفاعت بنما.» چیزی جز همین دعا را قصد و اراده نمیکند.16
ه) نذر برای معصومین(ع): نذر، یکی دیگر از راههای ارتباط استمدادی با معصومان است. در اصطلاح، نذر عهدی است که نذرکننده با خدا میبندد که اگر به اذن پروردگار حاجتی از حاجتهایش توسط یکی از بندگان پاک و صالحش برآورده شودم، به زیارت قبر آن فرد صالح برود و یا برای تعمیر و آبادانی قبرش مقداری پول اهدا کند یا مالی را به عنوان صدقه بدهد و ثوابش را به روح پاک آن بنده صالح هدیه کند. چنین نذری در صورت برآورده شدن حاجت، «لازمالوفاء» است. این مسئله دارای احکامی است که در رسالههای علمیه مراجع، به طور گسترده به آن پرداخته شده است.
آثار و نتایج رابطه استمدادی
شیوههای سهگانه استمداد از معصومین؛ یعنی: توسل، درخواست شفاعت و نذر آثار و پیآمدهای دنیایی و آخرتی زیادی به هماره دارد که در این قسمت به برخی از آنها اشاره میکنیم:
الف) برآورده شدن حاجتهای دنیایی: باید گفت در این زمینه، بسیار نیازمندانی بودند که پس از توسل و یا نذر برای اهل بیت(ع)، حاجتهای آنان برآورده شود و یا مشکل و رنجشهایشان که در ظاهر حلنشدنی و بیپایان مینمود، برطرف گردید که فرصت بازگویی آن در این نوشتار ممکن نیست. ولی خوشبختانه در این موضوع کتابهای خوبی نوشته شده است.17 در این بخش از نوشتار، یک نمونه جالب از اینگونه داستانها را نقل میکنیم:
آیتالله العظمی مرعشی نجفی(ره) از مراجع معاصر نقل کرده است:
«در سال 1339 (قمری) یک سال پس از فوت پدرم، هنگامی که در مدرسه «قوام» نجف اشرف طلبه بودم و تدریس میکردم، مشکلات و ناراحتیهایی بر قلبم سنگینی میکرد که عبارت بودند از:
ـ سوءظن نسبت به مردم، چنان که با کسی ارتباط برقرار نمیکردم و حتی نماز جماعت پشت سر افراد عادل را نیز ترک کرده بودم.
ـ یکی از منسوبین من از تدریس جلوگیری میکرد و به استادم نیز گفته بود که مرا به درس خود راه ندهد.
ـ مبتلا به بیماری حصبه شده بودم و بعد از شفا دچار کندذهنی و نسیان شده بودم.
ـ بینایی چشمهایم بسیار کم شده بود.
ـ از تند نوشتن عاجز شده بودم.
گرفتار فقر و تنگدستی شدید بودم.
ـ در قلبم نوعی احساس بیماری روحی دائمی مینمودم.
ـ تزلزلی در عقیدهام نسبت به برخی از امور معنوی به تدریج روی میداد.
از طرفی آرزو داشتم به اینکه اوّلاً: خداوند سفر حج بیتالله الحرام را نصیبم کند. به شرط آنکه در مکه یا مدینه بمیرم و در یکی از این دو شهر دفن شوم. دیگر آنکه خداوند توفیق علم و عمل صالح را به ن عنایت کند.
آن مشکلات و این آرزوها لحظهای مرا آرام نمیگذاشت. از این رو، به فکر توسل به سالار شهیدان افتادم و به کربلا رفتم. پس از تجدید وضو به حرم مشرف شدم وشب در حرم، پایین پای آن حضرت و در کنار قبر علیاکبر(ع) نشستم. اندکی از نشستنم نگذشته بود که صدای حزین قرائت قرآن را از پشت روضه مقدس شنیدم. به آن طرف متوجه شدم. پدر مرحومم را دیدم که نشسته بود ... از من پرسید، در ایام درسی برای چه کاری آمدهای؟ علت را شرح دادم. به من امر کرد که حاجتم را با امام(ع) در میان بگذارم. به طرف ضریح رفتم و آن حضرت را دیدم. سلام کردم و جوابم را داد و تبسمی ملیح بر لبانش نقش بست. از من پرسید: چه میخواهی؟ من این شعر فاریس را خواندم:
آن را که عیان است
چه حاجت به بیان است
آن حضرت، قطعهای نبات به من عنایت کرد و فرمود: تو مهمان مایی. سپس فرمود: چه چیز از بندگان خدا دیدهای که به آنها سوءظن پیدا کردهای؟ با این سؤال در من یک دگرگونی پیدا شد و احساس کردم که دیگر به کسی سوءظنی ندارم.
سپس فرمود: به درس خود بپرداز زیرا آن شخص که مانع تدریس کردن تو بود، دیگر نمیتواند کاری کند. (و چون به نجف بازگشتم همان شخص به دیدنم آمد و گفت من فکر کردم که تو جز تدریس کردن راهی نداری) آن حضرت مرا شفا داد و بیناییام قویتر شد و قلمی به من بخشید و فرمود بگیر و با سرعت بنویس و ناراحتی قلبیام نیز برطرف گردید. دعا کرد که در عقیدهام ثابتقدم بمانم. دیگر حاجاتم را نیز برآورده ساخت، غیر از مسئله حج که شاید به دلیل شرطی که نموده بودم، معترض نگردید».18
ب) مسئله رسیدن به مقامهای بلند عرفانی: در اینباره مطالب و آثار فراوانی نوشته شده است، ولی هیچ سخنی در این مقام، همچون گفتار سالک این راه، رهگشا نیست. از این رو، در این قسمت از سخنان شیخ رجبعلی خیاط بهره گرفتهایم. ایشان میفرماید:
«... غالب مردم نمیدانند توسل به اهل بیت(ع) برای چیست؟ آنها برای رفع مشکلات و گرفتاریهای زندگی به اهل بیت متوسل میشوند، در صورتی که ما (اهل سیر و سلوک) برای طی کردن مراحل توحید و خداشناسی باید در خانه اهل بیت(ع) برویم. راه توحید، صعب (دشوار) است و انسان بدون چراغ راهنما قادر به طی کردن این راه نیست».19
ج) بهرهمندی از شفاعت در قیامت: هنگامی که به ائمه(ع) توسل میجوییم و با برقرار کردن پیوند و ارتباط با ایشان، میگوییم: «یا وجیهاً عندالله إشفع لنا عندالله»، با این عبارت به وسیله آنان از خدا درخواست شفاعت میکنیم. در این صورت ممکن نیست که از خوان کرم آن بزرگواران، دست تهی برگردیم و در آخرت از ما شفاعت نکنند.
د) عامل افزایش ایمان دینی: توسل به انسانهای معصوم و پاک و بهرهمندی از نتایج آن، سبب تقویت ایمان دینی خواهد بود؛ زیرا شخص در مییابد که بندگی پروردگار بیثمر نیست، بلکه خداوند عزتی جاودانه به بندگان برگزیده خود میبخشد، به طوری که دیگران نیز از این موهبت بندگی و عبودیت آنان بهرهمند میشوند. آری! خداوند برطرف شدن مشکل و نیازهای انسان را به دست چنین بندگان پاکی فراهم کرده است.
آفتهای رابطه استمدادی
باید گفت، ارتباط استمدادی با وجود آثار مثبت و فراوانی که به برخی از آنها اشاره شد، آفتهایی نیز دارد که متأسفانه برخی را از رسیدن به چنین ارتباطی با معصومین(ع) محروم کرده یا به راههای کج کشانده است. در اینجا به طور خلاصه به این آفتها و موانع میپردازیم:
الف) نداشتن درک درست از مقام معصومین(ع) نزد خداوند: خداوند برای اینکه مقام تقرب پیامبران و ائمه اطهار(ع) نمایانده شود تا دیگران با الگو گرفتن از این خاندان به سوی اعمال خیر و نیکو تشویق شوند، ولایت تکوینی را به آنان عطا فرمود. (ائمه اطهار(ع) با این ولایت، میتوانند کراماتی را حتی پس از مرگ، از خود ظاهر کنند). در این میان، برخی به دلیل نداشتن آگاهی و درک صحیح از جاودانگی روح انسان به ویژه ارواح مطهر پیامبران و ائمه اطهار(ع)، منکر این مقام معنوی شدند و توسل و استغاثه و طلب حاجت از آنان را کفر و شرک دانستند و با این عقیده، خود را از فیض معنوی بندگان پاک خداوند محروم کردند. در نتیجه، نبود درک و آگاهی، مانعی در راه دینشناسی و بهرهمندی از الطاف الهی محسوب میشود.
ب) عقیده به استقلال اولیای خدا در فیضرسانی: در برابر گروه پیشین، برخی نیز به افراط رو آورده و از روی نادانی معتقدند که پیامبران و معصومین(ع) در فیضرسانی به خود متکیاند، غافل از اینکه آنان واسطهای برای رسیدن به فیض الهیاند و از خود هیچ استقلال و تدبیری ندارند، و با اذن الهی میتوانند شفا دهند یا دعایی را اجابت کنند. از این رو، خداوند نیز در قرآن، معجزهها و کرامتهای حضرت عیسی(ع) را به اذن خویش وابسته دانسته است:
«و هنگامی که به اذن من از گل، چیزی به صورت پرنده میساختی و در آن میدمیدی و به اذن من، پرندهای میشد و کور مادرزاد و مبتلا به بیماری پیسی را به اذن من شفا میدادی و مردگان را به اذن من زنده میکردی».20
ج) فریب و کلاهبرداری: آفت دیگری که در این راه وجود دارد، این است که برخی افراد مغرض یا سودجو برای فریب دادن افراد سادهدل و رسیدن به اهداف پلید خود، هر از چند گاهی با برپایی مراسمی مدعی میشوند که یکی از ائمه(ع) به آن مراسم توجه داشته و آن را پذیرفته است. آنان برای اثبات ادعای خویش به آثار به جا مانده از دست یا انگشت بر روی پرچم، یا آش نذری آن مراسم استناد میکنند. ایشان با این ترفند در پی به دست آوردن آبرو و تقدس هستند تا بتوانند به اهداف و مطامع دنیایی خود دست یازند. از این رو، باید با هوشیاری، هر ادعایی را نپذیرفت و دیگران را نیز در اینباره راهنمایی کرد.
د) عقیده به توسل بدون عمل صالح: توسل به معصومین(ع) در صورتی کارگشا و مفید است که انسان گفتار خود را با عمل نیسک و صالح همراه کند تا بدین وسیله آبرویی نزد آنان به دست آورد؛ وگرنه تنها با تقاضای شفاعت بدون عمل نیک راه به جایی نمیبرد. همچنان که علی(ع) در فرازی از دعای کمیل میفرماید: «گناه مانع اجابت دعاست.» همچنین گناه از رسیدن صدای استغاثه ما به سوی معصومان(ع) نیز جلوگیری میکند.
ه) ناامیدی پس از برآورده نشدن دعا: یکی دیگر از کجرویها در این زمینه، ناامیدی حاجتمندانی است که پس از توسل به ائمه اطهار(ع) دعای آنان برآورده نشده است. گاهی این مسئله باعث سست شدن پایههای اعتقادی فرد میشود. در حالی که، آن شخص به پیآمدهای خواسته و دعای خویش توجه ندارد زیرا چه بسا برآورده شدن حاجت برای آن شخص خیر و مصلحتی به دنبال نداشته باشد یا آلوده شدن به گناهی در پی آن باشد. بدین جهت، هر دعا و توسلی به اجابت نمیرسد.
و) توسل، تنها به هنگام دچار شدن به بلاها: برخی، تنها هنگام بلا و رنج به معصومین(ع) توسل میجویند و پس از برآورده شدن حاجت خود، توجهی به دین و ارزشهای آن نمیکنند، مگر آنکه دوباره به مشکل و گرفتاری دچار شوند. باید گفت متأسفانه چنین توسل و ارتباطی با ائمه(ع) خود مانعی برای برآورده شدن دعاهای بعدی و آفتی برای ادامه این ارتباط است.
رابطه عهد و پیمان با اهل بیت(ع)
منظور از این ارتباط، حضوری آگاهانه بر مزار پاک آنان و تجدید عهد و پیمان با تعالیم و آموزههای زندگی ایشان و پایبند بودن به آن است. امام رضا(ع) در اینباره میفرماید:
«برای هر امامی عهد و پیمانی با شیعه وی است که وفای کامل به عهد و ادای نیکوی آن، زیارت قبور آنان است. پس کسی که آنان را با شوقو میل و تصدیق آنچه ائمه بدان تمایل داشتهاند، زیارت کند، (ایشان) شفاعتکننده وی در روز قیامت خواهند بود».21
معصومان، قله کمال انسانی
احترام گزاردن و گرامیداشت بزرگان دین و دانش و انسانهای برجسته، فرهیختگان، مصلحان، هنرمندان، فداکاران ملی و... در همه اقوام و ملتها مهم بوده است. این رسم نیکو را نه تنها در دوران زندگی فرهیختگان و بزرگان برپا میداشتند، بلکه پس از مرگ آنان در قالب همایش، سخنرانی و نصب تندیسهای یادبود نیز میتوان دید. باید گفت اینها همه ریشه در سرشت انسانها داشته و از فطرت، عشق، محبت به کمال و نیکیها سرچشمه میگیرد.
انبیا به ویژه خاتم آنان، حضرت محمد(ص) و فرزندان مطهرش جامع همه کمالهای انسانی بودند، به گونهای که گوی سبقت را در فضیلتهای انسانی از همگان ربودهاند. از این رو، در دعاها خطاب به آنان میخوانیم:
سلام بر شما! ای خاندان نبوت و موضع ودایع رسالت و محل نزول ملائکه و هبوط انوار وحی خدا و معدن رحمت حق و گنجهای علم و معرفت الهی و صاحبان منتهای حلم و اصول صفات کریمه و پیشوای امتها و ممالک و ولیّ نعمتهای روحانی و ارکان بزرگواری و نیکوکاری و جهاد و ستون نیکویان جهان و بزرگ و سیاستگذار برای بندگان و ستونهای محکم شهرهای ایمان و امین اسرار الهی... رحمت و برکت خدا بر شما باد.22
در واقع، احترام و تکریم پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع)، احترام گزاردن به انسانیت است. در نتیجه، زیارت کردن بارگاه و مزار آنان، یادآوری فضیلتهای انسانی و تجدید میثاق با اصول و زیورهای کمال اخلاقی است که ایشان به آن آراسته بودند و دیگران را نیز بدان فرا میخواندند. از این رو، ضرورت زیارت بارگاه نورانی آنان به عشق به خوبیها و فضیلتها برمیگردد که در سرنوشت انسانها نهفته است. به همین جهت، مشتاقان ائمه(ع) به زیارت با معرفت ایشان سفارش شدهاند:
من أتی قبر الحسینبن علی(ع) عارفاً بحقّه غفر الله له ما تقدّم من ذنبه و ما تأخّر؛23 کسی که با معرفت به حق حیسن به زیارتش بشتابد، خداوند گناهان اوّل و آخر او را میبخشد.
حقیقت زیارت
در این زمینه، یکی از اندیشمندان اسلامی حقیقت زیارت را اینگونه توصیف کردهاند:
زیارت، حضور عارفانه عاشقانه زائر از سرای مزور، اظهار عشق و ارادت محب و محبوب، دل دادن صمیمانه دلداده در کوی دلدار، سر سپرده سرباز فداکار در پیش پای سردار، اعلان فروتنی دیندار در برابر دین و پیشوایان دینی و اذان ایمان و دینداری است. زیارت، عرضه خویشتن بر ترازو و ابزار سنجش است، ایستادن در برابر آینه و معیار کمال و نشانی کوی کمال به انسان تعالی طلب است که به کجا میتوان رسید. زیارت، سفری مشتاقانه، آگاهانه و عاشقانه است که از سرای دل آغاز میشود از راه دل عبور میکند و سرانجام نیز در منزل دل به مقصد و مقصود میرسد و بار بر زمین مینهد.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
اهمیت صلوات بر پیامبر (ص)
آنچه از نظر خوانندگان عزیز می گذرد مروری بر اهمیت و فضیلت صلوات و آثار و برکات آن است که به اجمال بیان شده است. با هم آن را از نظر می گذرانیم.
معنا و مفهوم صلوات
واژه صلاه، صلوه و جمع آن صلوات به معنی نماز خواندن و درود و تحیت است. صلی الله علیه یعنی خداوند بر او درود فرستاد، در معجم الوسیط هم صلاه به معنای دعا است. صاحب المیزان در مورد کلمه صلوه می گوید: «کلمه صلوه در اصل به معنای انعطاف بوده، و صلاه خدا بر پیغمبر به معنای انعطاف او به وی است، به وسیله رحمتش، البته، انعطافی مطلق، چون در آیه شریفه صلات را مقید به قیدی نکرده، و همچنین صلاه ملائکه او بر آن جناب، انعطاف ایشان است بر وی، به اینکه او را تزکیه نموده و برایش استغفار کنند، و صلات مومنین بر او انعطاف ایشان است به وسیله درخواست رحمت برای او.» (المیزان/61/705)
راغب اصفهانی نیز در معنی صلوه معتقد است: «صلوات رسول الله و نماز مسلمانان، تزکیه ایشان است. همچنین دعا و استغفار فرشتگان مثل مردم است و صلاه که عبادت مخصوص است اصلش دعا است. و این عبادت خاص به این کلمه نامیده شده است.» (مفردات/ 392)
در تفسیر جوان نیز آمده است که «چنانچه صلوات به خدا نسبت داده شود به معنی فرستادن رحمت است و هرگاه به فرشتگان و مومنان منسوب گردد به معنی طلب رحمت می باشد.» (تفسیر جوان/71/ 623)
صلوات در آینه قرآن و کلام معصوم (ع)
در سوره احزاب آیه 65 خداوند با تاکید می فرماید: «خدا و فرشتگان او بر پیامبر اسلام درود می فرستند، شما هم ای کسانی که ایمان آورده اید بر او صلوات بفرستید، و آن طور که باید، تسلیم شوید.»
خداوند در این آیه تاکید می کند که ابتدا من و ملائکه بر پیامبر (ص) صلوات می فرستیم و به پیروی از ما شما انسانها بر ایشان و آلش سلام و درود بفرستید.
در حکمت 163 نهج البلاغه آمده است «اذا کانت لک الی الله سبحانه حاجه فابدا بمساله الصلاه علی رسوله ثم سل حاجتک فان الله اکرم من ان یسال حاجتین فیقضی احدا هما و یمنع الاخری».
«هرگاه از خدای سبحان درخواستی داری، بر پیامبر اسلام(ص) درود بفرست سپس حاجت خود را بخوان، زیرا خداوند بزرگوارتر از آن است که از دو حاجت درخواست شده، یکی را برآورده و دیگری را بازدارد.»
تمام دعاهای صحیفه سجادیه نیز با صلوات آغاز می شود و یا پایان می یابد. در برخی از دعاها نیز در اواسط دعا، صلوات فرستاده شده است زیرا ائمه معتقدند صلوات، ذکر برآورده شدن حاجت است و در هر دعایی که صلوات فرستاده شود اجابت آن از سوی خدا حتمی است.
ایشان در دعای 44 به کرات صلوات را تکرار کرده و دعا برای حفظ توحید، رسیدن به منزلت بالا در نماز، شناخت حرمت خدا را از خداوند مسالت می کند.
در قسمتی از این دعا می فرمایند: «اللهم صل علی محمد و اله، فی کل اوان وقت و کل و علی کل حال عدد ماصلیت علیه، و افعان ذلک کله بالاضعاف التی لا یحصیها غیرک، انک فعال لما ترید «بار خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست، به شمار درودهایی که بر هر کس نثار فرموده ای و چندین برابر آن به چندین برابر که هیچ کس جز تو شمار آن نداند، که تو هر چه خواهی کنی.»
امام صادق (ع) نیز در باب اهمیت صلوات می فرمایند: «کسی که شهادت بدهد خدایی جز خدایی یگانه نیست و اگر شهادت دهد که حضرت محمد (ص) رسول خداست، ده هزار حسنه برای او نوشته می شود.» (ثواب الاعمال/ 32)
کیفیت صلوات بر پیامبر اکرم (ص)
در مورد کیفیت صلوات، روایات فراوانی است که درود و سلام بر پیامبر (ص) را همراه با آلش مقبول می دانند.
این نوع کیفیت صلوات از منابع شیعه و سنی قابل اثبات است، چنانکه در صحیح مسلم، سن ابن داود ترمذی، نسانی، موطا مالک، مسند احمد و سنن دارمی، از ابومسعود انصاری روایت کنند که گفت:
«رسول خدا(ص) آمد و با ما در مجلس سعد بن عباده نشست «بشیربن سعده ابونعمان بن بشیر به او گفت: ای رسول خدا(ص) خداوند ما را فرمان داده تا بر شما صلوات فرستیم، چگونه بر شما صلوات فرستیم؟ راوی گوید: رسول خدا(ص) (به گونه ای) ساکت شد که ما آرزو کردیم ای کاش او چنین سوالی نکرده بود سپس فرمود بگویید خداوندا بر محمد و آل محمد صلوات فرست، همان گونه که بر ابراهیم صلوات فرستادی، و بر محمد آل محمد فزونی بخش، همان گونه که بر ابراهیم در جهانیان فزونی دادی.
در کنزالعمال نیز از عایشه روایتی است که همین مضامین روایت قبل را دارد.
از حضرت علی (ع) نیز روایت است که ایشان فرمودند «اصحاب گفتند ای رسول خدا چگونه بر شما صلوات فرستیم که فرمود بگویید: «خداوندا بر محمد و آل محمد صلوات فرست، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم صلوات فرستادی، راستی که تو ستوده و والایی، و بر محمد و آل محمد فزونی بخش، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم فزونی دادی، براستی که تو پسندیده و عظمایی» (کنزالعمال)
برکات و ثواب صلوات
در باب ثواب صلوات روایات فراوانی است که تاکید می کند ده هزار بار حسنه دارد، رحمت و برکت و لطف و کرامت خدا را به همراه دارد، معادل با پاداش و ثواب تسبیح و تکبیر خداست، ارتقاء درجه به همراه دارد، معادل سبحان الله و الحمدالله و لا اله الا الله و الله اکبر است.
صلوات برکات فراوانی را برای شخص بدنبال دارد که برکات صلوات را می توان به برکتهای دنیوی و اخروی تقسیم کرد.
در دنیا صلوات باعث برآورده شدن حاجت، ازدیاد مال، رفع فقر، بخشش گناهان، ادای قرض، خوشبو شدن، درمان فراموشی، رفع نفاق، نجات از سختی، تندرستی، خواب مقصود دیدن و درک امام قائم می شود.
برای اثبات برخی از موارد ذکر شده به کلام ائمه استناد می کنیم. حضرت رسول اکرم (ص) می فرمایند «صلوات فرستادن، فقر ر ابرطرف می کند»
امام صادق (ع) می فرمایند: هر کس بعد از نماز صبح و نماز ظهر بگوید: «اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم » (خدایا بر محمد و آلش درود بفرست و به فرجشان سرعت بخش) نخواهد مرد تا آن که امام قائم از خاندان پیغمبر (ع) را درک و به ملاقاتش نایل آید.»
از دیگر برکات حائز اهمیت صلوات از بین رفتن گناهان است، چنانکه امام رضا به نقل از رسول خدا می فرمایند:«الصلاه علی و علی اهل بیتی تذهب بالنفاق» «صلوات و درود بر من و خاندان من نفاق را از بین می برد».
و اما برکات اخروی صلوات را می توان به پنج مرحله تقسیم کرد. 1- عالم برزخ 2- قیامت 3- پل صراط 4- جهنم 5- بهشت.
1- عالم برزخ
مداومت بر صلوات، عذاب قبر را در عالم برزخ دور می کند، ظلمت گناه را از بین می برد، عذاب را از همه اهل قبرستان دور می کند، ثواب صلوات سنگین تر از گناهان است، صلوات، فریادرس ایشان در قبر است، چهره انسان را در برزخ نورانی و جان کندن را راحت می کند.
ابوعلقه می گوید: پیامبر(ص) بعد از نماز صبح رو به طرف ما کرد و فرمود: «اصحاب من! دیشب عمویم حمزه و برادرم جعفر(طیار) را در خواب دیدم به آن دو نزدیک شدم و گفتم: پدر و مادرم فدایتان، کدام عمل را برتر یافتید؟ پاسخ دادند: پدر و مادر به فدایت، ما صلوات بر تو، تشنه را سیراب کردن و محبت علی بن ابیطالب را برترین اعمال یافتیم.»
همچنین از ایشان نقل است که فرمودند: «الصلاه علی نور فی القبر» «صلوات بر من، نوری در قبر است.»
و نیز فرمود :
«هر کس بر من صلوات زیاد بفرستد از تلخی مرگ و جان کندن ایمن گردد»
2- قیامت
از ائمه(ع) آمده که هر کس در دنیا مداومت بر صلوات داشته باشد خصوصاً در روز جمعه، صلوات، شفیع ایشان می شود در قیامت، همچنین صلوات بسیار، صلوات فرستنده را در روز قیامت نزدیک ترین فرد به پیامبر قرار می دهد، خداوند از هر جهت بر فرد نور می تاباند، هفتاد حاجتش را در قیامت برآورده می کند و او را در زیر عرش الهی قرار می دهد. همچنین این صلوات ها موجب سنگینی اعمال در قیامت و افضل اعمال محسوب می شود و ذخیره ای خوب برای ایشان در قیامت به حساب می آید.
از پیغمبر نقل است که فرمودند: «سه کس در روز رستاخیز آن روزی که سایه ای جز سایه خداوند نخواهد بود در زیر عرش الهی خواهند بود: «عرض شد: یا رسول الله آنها چه کسانی هستند؟»
فرمود: «آن کس که اندوه غمزده ای از امت من را برطرف سازد و کسی که سنت مرا زنده نماید و آن کس که فراوان بر من صلوات فرستد.»
3- پل صراط
صلوات، راهنمای انسان در هنگام عبور از پل صراط است و نوری است که راه را بر او روشن می کند، چنانکه رسول گرامی اسلام(ص) می فرمایند: «اکثروا الصلاه علی فان الصلوه علی نور فی القبر و نور علی الصراط و نور فی الجنه»
«بر من بسیار درود بفرستید چرا که درود فرستادن بر من، برای صلوات فرستنده، نوری است در قبر و نوری است بالای صراط و نوری است در بهشت.»
4- جهنم
صلوات انسان را از گرمای جهنم مصون می دارد و مانعی است در ورود به آتش جهنم.
رسول خدا(ص) فرمودند: «لن یلج النار من صلی علی و من نسی الصلوه علی فقد أخطأ طریق الجنه» «آن کس که بر من درود بفرستد، داخل آتش نخواهد گردید و هر کس درود فرستادن بر من را فراموش کند، از راه بهشت به خطا خواهد رفت.»
5- بهشت
صلوات فرستندگان در بهشت، حورالعین نصیبشان می شود، دوست پیامبر در بهشت شده و هفتاد هزار قصر بهشتی دریافت می کنند، شراب سلسبیل می نوشند، در زمره خواص پیامبر وارد بهشت می شوند.
شخصی از پیامبر پرسید: صلوات فرستادن امت، ارسال تحفه ای است به نزد شما، آیا از جانب شما تحفه ای برای ایشان خواهد بود؟
آن حضرت فرمود:
«امروز، صلوات امت بر من، تحفه ای است از ایشان برای من، و فردا، تحفه من برای ایشان، در بهشت خواهد بود.»
این عکس به شکل اتوماتیک کوچک شده است. برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی بر روی این نوار کلیک کنید. ابعاد اصلی عکس 774x183 میباشد.
آداب صلوات
حال که به اهمیت صلوات و آثار و برکات آن پی بردیم بهتر است بدانیم چه موقع و کجا صلوات فرستادن ثواب بیشتری دارد البته، هدف، ذکر صلوات و مداومت بر آن است اما از آنجا که مؤمن باهوش است به دنبال چیزهایی است که این حساب را چندین برابر می کند لذا به دنبال زمان مناسب و مکان مناسب برای فرستادن صلوات می گردد.
زمان صلوات
بهترین زمان صلوات پنج شنبه شب تا غروب جمعه است.
از امام جعفر صادق نقل است که: «در آخر روز پنج شنبه و شب جمعه، جمعی از ملائکه، از آسمان فرود می آیند، که با ایشان، قلم ها از طلا و لوحها از نقره هست، و در آخر روز پنج شنبه و شب جمعه و روز جمعه تا وقت غروب، چیزی به جز صلوات بر پیغمبر و آل آن حضرت علیهم السلام را نمی نویسند» هر وقت که انسان یاد خداست بهتر است که صلوات فرستد، روز مبعث، هنگام شنیدن صدای اذان، ماه شعبان بعد از نماز صبح و هنگام طلب حاجت، از بهترین اوقات صلوات فرستادن است. امام صادق(ع) فرمودند: پس از نماز صبح، پیش از آن که حرفی بزنی صدبار بگویید: «یا رب صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرج آل محمد و اعتق رقبتی من النار»
مکان صلوات
در هنگام عبور از مسجد، ورود به مسجد، عطسه کردن، وزش باد، ذبح گوسفند، و در مکان خوانده شدن خطبه ازدواج، فرستادن صلوات مستحب است. رسول خدا می فرمایند: هر که باشید بر من درود فرستید زیرا درود شما به من می رسد اما در روایات بر برخی مکانها تأکید شده از جمله: حضرت علی(ع) می فرمایند: «هرگاه از مسجدی عبور کردید، بر پیغمبر(ص) صلوات بفرستید»
آنچه که از بررسی آیات و روایات می توان استنباط نمود این است که فرستادن صلوات اولاً باید به شکل درود و سلام بر پیامبر و آلش باشد تا قبول شود، از طرفی فرستادن صلوات در همه زمان ها و همه مکان ها ضروری است و ذکر برآورده شدن حاجت به حساب می آید و دارای ثواب و برکات فراوانی است که در دنیا و آخرت برفرستنده صلوات سرازیر می شود.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
حجت الاسلام والمسلمین غفاری قبولی حاجتهای بندگان خدا را به اعمال خودشان نسبت داد
روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران: معاون نماینده مقام معظم رهبری در دانشگاه، صورت باطنی اعمال را مهمترین رکن درزمینه سنجش اعمال انسان بیان کرد.
به گزارش روابط عمومی دانشکده دندانپزشکی، مراسم ضیافت افطاری با حضور حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا غفاری معاون نماینده مقام معظم رهبری در دانشگاه و دکترعشقیارمعاون دانشجویی-فرهنگی دانشکده ،جمعی از مسئولین دانشکده و دانشجویان این دانشکده در تالار شهید هدایت دانشکده دندانپزشکی در هشتم مهر ماه برگزار شد.
در این مراسم حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا غفاری، معاون نماینده مقام معظم رهبری در دانشگاه ضمن اینکه از ریاست دانشکده و معاونت دانشجویی ین دانشکده برای تشکیل این جلسه تشکر کرد خاطر نشان کرد اعمال انسان دارای یک صورت داخلی و یک صورت خارجی میباشد و آنچه که نقش پیدا می کند صورت باطنی اعمال می باشدکه لحظه به لحظه زندگی در کنار ما می باشد.
وی در ادامه ضمن نقل ازازید پیامبردر مورد قبولی اعمال در نزد خداوند اینچنین گفت: ازید پیامبر از روستایی عبور میکرد که مشاهده کرد تمام خانه های این روستا خراب و انسانهای آن تبدیل به اسکلت شده بودند وازخداوند متعال سوال کرد آیا تمام آنها که مرده اند دوباره زنده میشوند و بدنبال آن بعد از باز کردن سفره خود به خواب رفت و بعد از بیدار شدن خطاب آمد که چه مقدار خوابیدی و ی در پاسخ گفت: یک نیمروز ،خطاب آمد که ازید، صد سال در خواب بودی. وبرای ثابت شدن به سفره خود بنگر که چگونه مچاله شده است وبعد ازچندی سفره به حالت اولیه خود برگشت خطاب آمد برای اینکه به قدرت خداوند بیشترآگاه شوی که به چهارپایت بنگر و وی دید که از آن فقط استخوانهایش باقی مانده و بعد از گذشت زمان کوتاهی مشاهده کرد که استخوانها به هم چسبیده و به شکل چهارپا در آمد.
حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا غفاری درادامه در مورد نتیجه این داستان اینچنین گفت: ما هر خواسته ای که از خداوند می خواهیم و هر دعایی که به در گاه خداوند می کنیم این دعا مستجاب میشود و اینطور نیست که حتما استجابت آن بدست ما برسد .
معاون نماینده مقام معظم رهبری دردانشگاه در ادامه در مورد چگونگی استجاب دعا به قول از امام صادق (ع)گفت: اگر شما در روزقیامت ببینید که در مقابل حاجتهایی که از خدا خواستید و آنها برآورده نشده است چه قدر به شما ثواب داده شده،آنوقت آرزو می کردید که هیچکدام از حاجتهایی که دردنیا از خداوند متعال خواستید برآورده نمی شد.
وی در ادامه در مورد صورت باطنی اعمال گفت: پیامبر(ص) فرموده است که اعمال کوچک خود را کوچک نشمارید و اعمال بزرگ خود را هم بزرگ نشمارید چه بسا یک عمل کوچک شما تبدیل یه یک عمل نتیجه بخش بزرگ می شود و چه بسا عمل بزرگ شما تبدیل به یک عمل پوچی شود که تصورش راهم نمی کنید.
وی در ادامه ضمن اینکه قبولی حاجتهای بندگان خدا را به اعمال خودشان نسبت داد خاطر نشان کرد،خداوند در قبول حاجت انسان به خود آنها می نگرد که در برآورده ساختن حاجت دیگران چه گونه عمل کرده است و درصورتی که از نیازمندی رفع نیاز کرده باشد در آن صورت حاجت اورا هم برآورده می کند.
وی در ادامه ابراز امیدواری کرد که خداوند متعال اعمال همه را مورد قبول در گاه خود قرار دهد وامام زمان (ع) از اعمال و رفتار و طاعات همه عاشقان الهی در این ماه مبارک راضی باشد و دلهای همه مومنان به نور ایمان و قرآن منور شود.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
چگونه دعا کنیم که دعایمان زودتر مستجاب شود؟
آنچه باید برای ما مهم باشد ، اصل استجابت دعا ها است و دیر یا زود آن مهم نیست ، زیرا گاهی مصلحت اقتضا می کند که دعا دیتر اجابت شود ؛ زیرا خداوند از خیر و صلاح ما آگاه تر است .
استجابت دعا دارای شرایط و نیز موانعى است. پیش از بیان آن، مفهوم دعا و مقدمهاى را متذکر مىشویم:
مفهوم دعا: دعا به معنى «خواندن» است، خواندنى که به صورت نیایش و سرود و ستایش، یا خواستن و طلب و درخواست مَدَد و نصرت و یاورى.
مقدمه:
انسان مرتبط با خدا مىکوشد از طریق دعا (راز و نیاز و مناجات و عبادت) به خدا نزدیک شود. وقتى با کسى آشنا شدى و ارتباط پیوسته شما زمینه اعتماد را فراهم ساخت و از دوستان صمیمى او به شمار آمدى، در هنگام نیاز به خانهاش مىروى. شرط دوستى را به جا مىآوری و میثاق و محبت را استوار مىسازی. او نیزدر را باز مىکند و شما را در اندرون پذیرایى مینماید و مورد لطف و عنایت ویژه قرار خواهد داد.
براى استجابت دعا نیز باید شرایطى را مهیا نمود و موانعى را برطرف ساخت. در ذیل به برخى از شرایط و موانع اشاره مىشود:
الف) شرایط استجابت دعا.
1 - ارتباط مداوم با خدا در هر حال:
خداوند به پیامبرش دستور مىدهد که «نفس خویش را در کمال شکیبایى در هر بامداد و شامگاه به دعا کردن و جلب خشنودى خدا وادار کن».(1)
قرآن کسانى را که فقط در هنگام گرفتارى و مشکلات دعا مىکنند، مورد نکوهش قرار داده است: «وقتى به انسان گرفتارى و غمى روى مىآورد، ما را در هر حال (خواب و بیدارى، نشسته و ایستاده) بخواند و چون گرفتاریش را برطرف کنیم، برود (و از ارتباط خود با خدا از جهت کمیت و کیفیت بکاهد و گاهى قطع نماید، به گونهاى که) گویى اصلاً ما را براى گرفتارى که به او رسیده بود، نخوانده است!».(2)
امام صادق (ع) مىفرماید: «کسى که پیشدستى در دعا نکند و فقط در وقت نزول بلا دست به دعا بردارد، دعایش در آن وقت مستجاب نگردد و فرشتگان گویند: این آواز را نشناسیم». در روایت دیگرى آمده که «به او مىگویند: تا امروز کجا بودى؟!».(3)
در اصول کافى آمده که خداوند به حضرت داوود(ع) فرمود: «مرا در روزهاى خوش و آسایش یاد کن تا من دعاى تو را در روزهاى گرفتارى و سختى اجابت کنم».(4)
2 - دعا باید از صمیم قلب باشد.
تمام ذرات وجود انسان یک چیزى را بخواهد و طلب کند و دل و زیانش با عمل و رفتارش هماهنگ باشد.
3 - اعتماد به خدا و اطمینان به اجابت او:
امام صادق(ع) فرمود: «خدا دعایى را که از دل غافل و بى خبر برخیزد، مستجاب نمىکند پس وقتى دعا کنى، از عمق دل به او روى آور (و دلت را با زبانت همراه گردان) و سپس به اجابت دعایت مطمئن باش».(5)
4 - قطع امید از غیر خدا و امید و اطمینان به خداوند.
امام صادق(ع) فرمود: «هرگاه یکى از شما بخواهد که هر چه از خدا درخواست مىکند، خدا به او عطا فرماید، باید از همه مردم ناامید و مأیوس گردد و هیچ امیدى جز به درگاه خدا نداشته باشد».(6) او به نقطهاى از ایمان و توکل باید برسد که بداند همه قدرتها و علل جهان تحت اراده و قدرت الهى قرار دارند.
پس از خدا بخواهد که اسباب و علل مادى و معنوى جهان را جهت صلاح و منفعت او قرار دهد.
5 - دعا باید در کنار تلاش و تدبیر باشد.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «الداعى بلا عمل کالرامى بلا وتر؛ کسى که دعا مىکند و به دنبال آن تلاش و عمل نمىکند، مانند آن است که بى چله کمان تیر مىاندازد».(7)
دعا نمىتواند جاى تلاش و برنامه ریزى در زندگى را بگیرد، بلکه مکمل آن مىتواند باشد.
6 - دعا باید با حالت تضرع و دلى شکسته باشد.
امام صادق(ع) فرمود: «هرگاه دلتان شکست، دعا کنید، زیرا دل تا پاک و خالص نشود، شکسته نمىشود».(8)
7 - مکان دعا در استجابت تأثیر دارد، مثلاً دعا در حرم امامان (ع) مخصوصاً حرم امام حسین(ع) و کنار خانه خدا به خصوص مقام حضرت ابراهیم(ع) و کنار حجرالاسود.
8 - زمان دعا: دعاى پنهانى و در تاریکى شب زودتر به اجابت مىرسد، مخصوصاً در قنوت یا سجده نماز «وتر» که بعد از خواندن هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع خوانده مىشود.(9)
قرآن مىفرماید: «پروردگار خود را به حالت تضرع و تذلل و در پنهانى و خفا بخوانید».
دعا در شبهاى ماه رمضان و رجب و دهه اول ذىالحجه و غیر آن دعا را به اجابت نزدیک مىکند.
9 - توسل به چهارده معصوم(ع) و آنها را بر پایه آیه شریفه «وابتغوا الیه الوسیله» وسیله و شفیع قرار دادن.
10 - غسل توبه نماید، سپس با وضو چهار رکعت نماز بخواند در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد و سه مرتبه توحید و یک مرتبه سوره «الناس» و یک مرتبه «فلق» را بخوانید. بعد از نماز هفتاد مرتبه استغفرالله ربى و اتوب الیه و بعد از هفت مرتبه «لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم» سپس بگویید: یا عزیز یا غفار اغفرلى ذنوبى و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فانه لا یغفر الذنوب الا انت.»(10)
به این ترتیب شخص در جاده دعا قرار مىگیرد و باید مراقب باشد تا راه دعا را درست بپیماید، و به بیراهه نرود. نشانى راه دعا را ذکر خواهیم کرد.
ب) موانع استجابت دعا
امام على(ع) مىفرماید: «المعصیة تمنع الاجابة؛(11) گناه مانع اجابت دعا است».
گناهان سه نوع تأثیر منفى در دعا مىگذارند:
1 - لذت دعا و مناجات را سلب مىکنند.
انسان دعا مىکند، اما لذت نمىبرد و رقت قلب پیدا نمىکند.
2 - مانع استجابت دعا مىشوند.
3 - توفیق دعا کردن یا شرکت نمودن در مجالس دعا را از انسان سلب مىکنند.
برخى از گناهان در عدم اجابت دعا تأثیر بیشتر دارند که در ذیل به نمونهاى از آنها اشاره مىکنیم.
امام سجاد(ع) فرمود: «گناهانى که مانع استجابت دعا مىشوند، عبارتند از: بددلى و سوءظن به مؤمنان و کارهاى آنان؛ طینت و درونى ناپاک داشتن؛ نفاق و دورویى با برادران و خواهران ایمانى؛ عدم اطمینان به اجابت دعا؛ تأخیر نمازهاى واجب (و نخواندن آن در اول وقت فضیلت) آن که وقت آن بگذرد؛ بدزبانى و فحاشى و اهانت کردن؛ نزدیک نشدن به خدا به وسیله صدقه و کارهاى نیک». (12)
نیز فرمود: «از جمله گناهانى که مانع استجابت دعا مىگردد، نافرمانى و رنجاندن خاطر پدر و مادر است».(13)
در برخى از روایات، بداخلاقى سبب باز گرداندن دعا معرفى شده است.
علل عدم اجابت دعاها از دیدگاه امیرالمؤمنین(ع)
مردى به حضرت عرض کرد: خداوند مىفرماید: «ادعونى استجب لکم» پس چرا ما دعا مىکنیم، ولى اجابت نمىشود، حضرت فرمود: چون دلهاى شما در هشت مورد خیانت و بى وفایى کرد:
1 - خدا را شناختید، ولى حقش را آن گونه که بر شما واجب بود، ادا نکردید. از این رو آن معرفت به کار شما نیامد.
2 - به پیامبر خدا ایمان آوردید، ولى در عمل با سنت و روش او مخالفت کردید، پس ثمره ایمان شما چه شد؟
3 - کتاب خدا (قرآن) را خواندید، ولى در عمل با آن مخالفت کردید.
4 - گفتید ما از آتش دوزخ مىترسیم، ولى در همه حالات به واسطه گناهان خود به سوى جهنم مىروید.
5 - گفتید ما به بهشت تمایل و رغبت داریم، ولى کارهایى انجام مىدهید که شما را از بهشت دور مىسازد.
6 - نعمتهاى خدا را استفاده مىکنید، ولى شکر و سپاس گزارى نمىکند.
7 - خداوند فرمود: شیطان دشمن شما است، شما نیز او را دشمن گیرید.(14) شما به زبان او را لعن مىکنید، ولى در عمل با او دوستى مىنمایید و از او اطاعت مىکنید.
8 - عیبهاى مردم را برابر دیدگانتان قرار دادید و عیبهاى خود را پشت سرانداختید، در نتیجه کسى را ملامت مىکنید که خود به ملامت سزاوارتر از او هستید.
با این وضع چه دعایى از شما مستجاب گردد، در صورتى که شما راهها و درهاى دعا را به روى خود بستهاید؟!
«پس تقوا پیشه کنید؛ کارهایتان را اصلاح کنید؛ امر به معروف و نهى از منکر کنید تا خدا دعایتان را مستجاب کند.(15)
راه دعا از دیدگاه امام صادق(ع)
شخصى خدمت امام صادق(ع) عرض کرد: دو آیه در قرآن است که تأویل و معناى آن را نمىدانم. یکى «ادعونى استجب لکم» است، که ما هر چه دعا مىکنیم، اجابت نمىشود. حضرت فرمود: «من سر عدم اجابت دعایتان را به شما مىگویم. اگر تو خدا را در آن چه دستور فرموده اطاعت کنى و آن گاه او را بخوانى، دعایت را اجابت مىکند، ولى تو با (دستورهاى) او مخالفت کرده، نافرمانىاش مىکنى. او نیز اجابت نمىکند. با این حال، اگر خدا را از راهش بخوانى - اگر چه گناهکار باشى - خدا دعایت را مستجاب مىکند».
آن شخص پرسید: راه دعا چیست؟ فرمود: «نماز (16) که خواندى، ابتدا تمجید کرده، او را به بزرگى مىستایى و به هر نحو که مىتوانى، حمد و ستایش مىکنى، سپس بر پیامبر(ص) و آلش درود مىفرستى و به تبلیغ رسالتش گواهى مىدهى، و بر ائمه هدى سلام مىدهى، آن گاه نعمتهاى خدا را بر خود مىشمارى و او را به خاطر آنها ستایش و شکر مىکنى. بعد به گناهان خود یکایک اعتراف مىکنى و هر کدام را که به یاددارى، اقرار مىنمایى. هر کدام را به خاطر ندارى، به طور سربسته به زبان مىآورى و از همه گناهان به درگاه خدا توبه مىکنى و تصمیم مىگیرى که دیگر گناه نکنى و از روى پشیمانى و صدق نیت و خلوص، و در بیم و امید از آنها
استغفار و طلب آمرزش مىکنى، سپس مىگویى: «اللهم انى أعتذر الیک من ذنوبى و استغفرک و أتوب الیک فأعنى على طاعتک و وفّقنى لما اوجبت علىّ من کل ما یرضیک فانى لم أر أحداً بلغ شیئاً من طاعتک الا بنعمتک علیه قبل طاعتک، فأنعم علىّ بنعمة أنال به رضوانک و الجنةَ. بعد از رعایت این مراتب، حاجت خود را بخواه، که امیدوارم خدا ناامیدت نکند و حاجتت را برآورد».(17)
چند تذکر:
1 - گاهى با وجود تمام شرایط دعا، دعا مستجاب نمىشود، چون به مصلحت ما نیست، یعنى چیزى را طلب مىکنیم که به سود ما نیست، اگر چه مىپنداریم به نفع ما و خیر است.(18)
2 - گاهى دعا مستجاب مىشود، ولى از روى مصالحى تحقق عملى آن به تأخیر مىافتد، حتى ممکن است تا بیست سال طول بکشد تا محقق گردد.
3 - در روایت است خداوند وقتى بندهاى را دوست داشته باشد، اجابت دعاى او را به تأخیر مىاندازد تا بندهاش با او راز و نیاز گوید.
از این رو مؤمنان ثابت قدم هیچ گاه از تکرار دعا مأیوس نمىشوند، بلکه مىگویند:
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا جان رسد به جانان یا جان ز تن درآید.
4- گاهی اجابت دعاها در آخرت به صورت پاداش نمایان می شود و در دنیا خواسته اش بنابر مصالحی داده نمی شود. اگر کسی بداند خداوند در عوض عدم اجابت دعا در دنیا، چه پاداشی برای او در آخرت در نظر گرفته است، هرگز نا امید نمی شود. امام صادق(ع) می فرماید: «روز قیامت خداوند متعال می فرماید: ای بندة من! تو مرا خواندی و من اجابتت را به تأخیر انداختم. اکنون ثواب و پاداش تو چنین و چنان است. پس مؤمن آرزو می کند که کاش هیچ دعایی از او در دنیا اجابت نمی شد، برای آن ثواب و پاداش نیک که می بیند».(5)
از روایات استفاده می شود که هیچ دعایی بی اثر نیست و هر دعایی در دنیا و آخرت تأثیر مناسب خود را دارد.
امام سجاد(ع) می فرماید: «دعای مؤمن یکی از سه فایده را دارد: یا برای او در آخرت ذخیره می گردد ، یا در دنیا برآورده می شود ، یا بلایی را که می خواست به او برسد، از وی می گرداند».(6)
علاوه بر مطالب یاد شده، همیشه به این نکته توجه داشته باشید که نماز و روزه و دعا و غیره، مطلوبیت ذاتی دارند و فلسفه دعا تنها بر آوردن حوائج به ویژه خواسته های دنیوی نیست، بلکه خود دعا و مناجات با خدا، صرف نظر از اجابت یا عدم اجابت، ارزش دارد و به اصطلاح طلب مهم تر از مطلوب است.(7)
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------
چرا دعایم مستجاب نمی شود. این باعث شده که گاهی نسبت به خدا خشمگین شوم و احساس کنم که دوستم ندارد. چه کنم تا دعایم مستجاب شود؟
اگر به اوصاف الهی توجه کنیم و به صفات پروردگار ایمان بیاوریم و بدانیم خداوند بخشنده و مهربان است، در می یابیم که اگر خواستههای انسان بر آورده نمی شود، دلیلش بخل نیست. خداوند با توجه به کمال و سعادت و مصلحت انسان خواستههای او را اجابت می کند. در دعای افتتاح می خوانیم: «اگر حاجتم را دیر برآوردی، از سر نادانی بر تو تندی کردم،در صورتی که تأخیر در اجابت حاجتم برایم بهتر بوده است، زیرا تو به امور آگاهی».
شیطان در یکی از مواردی که وسوسه می کند، تأخیر اجابت دعا است. از این راه انسان را مأیوس می کند تا به خدا بدبین شود. ائمه اطهار(ع) به این نکته توجه داشته و همگان را از افتادن به دام بدبینی و سوء ظن به خدا برحذر داشته اند. امیرمؤمنان(ع) می فرماید: «دیر اجابت نمودن خدا، تو را ناامید نکند که همانا بخشش، بسته به مقدار درخواست است و چه بسا در اجابت دعای تو تأخیر رخ دهد تا درخواست تو طولانی تر گردد و بخشش او کامل تر شود. چه بسا چیزی را خواسته ای و تو را نداده و بهتر از آن را در این دنیا یا آن دنیا داده و یا بهتر آن بوده که آن را از تو باز دارد. چه بسا چیزی را طلب نمودی که اگر به تو می داد، تباهی دین و دنیای خود را در آن می دیدی».(1)
پس تأخیر اجابت دعا، نشان کم لطفی و کم محبتی خدا نیست، بلکه گاهی بر عکس، هرچه بیشتر تأخیر شود، دلیل بر بیشتر دوست داشتن خدا است. امام صادق(ع) می فرماید: «وقتی مؤمنی دعا می کند، خداوند به ملائکه می فرماید: دعایش را مستجاب نمودم، ولی آن را نگه دارید و عطا نکنید که من دوست دارم صدای این بندة مؤمن را بشنوم. بندهای هم هست که دعا می کند و خداوند می فرماید: زود حاجتش را بدهید که آوازش را دوست ندارم».(2)
اگر کسی بداند خداوند در عوض عدم اجابت دعا در دنیا، چه پاداشی برای او در آخرت در نظر گرفته است، هرگز نا امید نمی شود. امام صادق(ع) می فرماید: «روز قیامت خداوند متعال می فرماید: ای بندة من! تو مرا خواندی و من اجابتت را به تأخیر انداختم. اکنون ثواب و پاداش تو چنین و چنان است. پس مؤمن آرزو می کند که کاش هیچ دعایی از او در دنیا اجابت نمی شد، برای آن ثواب و پاداش نیک که می بیند».(3)
از روایات استفاده می شود که هیچ دعایی بی اثر نیست و هر دعایی در دنیا و آخرت تأثیر مناسب خود را دارد، پس در واقع هر دعایی به اجابت میرسد ، اما گونههای اجابت مختلف است.
امام سجاد(ع) می فرماید: «دعای مؤمن یکی از سه فایده را دارد: یا برای او ذخیره می گردد یا در دنیا برآورده
میشود یا بلایی را که می خواست به او برسد، از وی میگرداند».(4)
علاوه بر مطالب یاد شده، همیشه به این نکته توجه داشته باشید که نماز و روزه و دعا ، مطلوبیت ذاتی دارند و فلسفه دعا تنها بر آوردن حوائج به ویژه خواستههای دنیوی نیست، بلکه دعا و مناجات با خدا، صرف نظر از اجابت یا عدم اجابت، موضوعیت دارد و به اصطلاح طلب مهم تر از مطلوب است.(5)
ما به دعا کردن امر شده ایم و باید به این وظیفه عمل کنیم و نتیجه را به خداوند واگذار نماییم.
براى استجابت دعا باید شرایطى را آماده نمود و موانعى را برطرف ساخت. به برخى از شرایط و موانع اشاره مىشود:
أ) شرایط اجابت دعا.
1 - دعا و ارتباط مداوم با خدا در هر حال:
خداوند به پیامبرش دستور مىدهد که «نفس خویش را در کمال شکیبایى در هر بامداد و شامگاه به دعا کردن و جلب خشنودى خدا وادار کن».(6)
قرآن کسانى را که فقط در هنگام گرفتارى و مشکلات دعا مىکنند، نکوهش کرده است: «وقتى به انسان، گرفتارى و غمى روى مىآورد، ما را در هر حال (خواب و بیدارى، نشسته و ایستاده) بخواند و چون گرفتاریش را برطرف کنیم، برود (و از ارتباط خود با خدا از جهت کمیت و کیفیت بکاهد و گاهى قطع نماید، به گونهاى که) گویى اصلاً ما را براى گرفتارى که به او رسیده بود، نخوانده است!».(7)
امام صادق (ع) مىفرماید: «کسى که پیشدستى در دعا نکند و فقط در وقت نزول بلا دست به دعا بردارد، دعایش در آن وقت مستجاب نگردد و فرشتگان گویند: این آواز را نشناسیم». در روایت دیگرى آمده که «به او مىگویند: تا امروز کجا بودى؟!».(8)
خداوند به حضرت داوود(ع) فرمود: «مرا در روزهاى خوش و آسایش یاد کن تا من دعاى تو را در روزهاى گرفتارى و سختى اجابت کنم».(9)
2 - دعا باید از صمیم قلب باشد:
تمام ذرات وجود انسان چیزى را بخواهد و طلب کند و دل و زبانش با عمل و رفتارش هماهنگ باشد.
3 - اعتماد به خدا و اطمینان به اجابت او:
امام صادق(ع) فرمود: «خدا دعایى را که از دل غافل و بى خبر برخیزد، مستجاب نمىکند. پس وقتى دعا میکنى، از عمق دل به او روى آور (و دلت را با زبانت همراه گردان) و سپس به اجابت دعایت مطمئن باش».(10)
4 - قطع امید از غیر خدا و امید و اطمینان به خداوند.
امام صادق(ع) فرمود: «هرگاه یکى از شما بخواهد که هر چه از خدا درخواست مىکند، خدا به او عطا فرماید، باید از همه مردم ناامید و مأیوس گردد و هیچ امیدى جز به درگاه خدا نداشته باشد».(11)
او به نقطهاى از ایمان و توکل باید برسد که بداند همه قدرتها و علل جهان تحت اراده و قدرت الهى قرار دارند. پس از خدا بخواهد که اسباب و علل مادى و معنوى جهان را جهت صلاح و منفعت او قرار دهد.
5 - دعا باید در کنار تلاش و تدبیر باشد:
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «الداعى بلا عمل کالرامى بلا وتر؛ کسى که دعا مىکند و به دنبال آن تلاش و عمل نمىکند، مانند آن است که بى چله کمان تیر مىاندازد».(12)
دعا نمىتواند جاى تلاش و برنامه ریزى در زندگى را بگیرد، بلکه کامل کنندة آن مىتواند باشد.
6 - دعا باید با حالت تضرع و دلى شکسته باشد:
امام صادق(ع) فرمود: «هرگاه دلتان شکست، دعا کنید، و دل تا پاک و خالص نشود، شکسته نمىشود».(13)
7 - مکان دعا در اجابت تأثیر دارد:
مثلاً دعا در حرم امامان (ع) مخصوصاً حرم امام حسین(ع) و کنار خانه خدا به خصوص مقام حضرت ابراهیم(ع) و کنار حجرالاسود.
8 - زمان دعا:
دعاى پنهانى و در تاریکى شب زودتر به اجابت مىرسد، مخصوصاً در قنوت یا سجده نماز «وتر» که بعد از خواندن هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع خوانده مىشود. پیامبر(ص) فرمود: «براى خدا منادى هست که هنگام سحر ندا مىکند: آیا دعا کنندهاى هست تا اجابت نمایم؟ آیا استغفار کنندهاى هست تا مورد بخشش قرار دهم؟ آیا درخواست کنندهاى هست تا به او عطا نمایم؟» (14)
قرآن مىفرماید: «پروردگار خود را به حالت تضرع و تذلل و در پنهانى و خفا بخوانید».
دعا در شبهاى ماه رمضان و رجب و دهه اوّل ذىالحجه، دعا را به اجابت نزدیک مىکند.
9 - توسل به چهارده معصوم(ع):
آنها را بر پایه آیه «وابتغوا الیه الوسیله» وسیله و شفیع قرار دهید.
10 - غسل توبه:
غسل توبه نماید، سپس با وضو چهار رکعت نماز بخواند، در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد و سه مرتبه توحید و یک مرتبه سوره «الناس» و یک مرتبه «فلق» را بخواند. بعد از نماز هفتاد مرتبه «استغفرالله ربى و اتوب الیه» و بعد از هفت مرتبه «لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم» بگوید: «یا عزیز یا غفار اغفرلى ذنوبى و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فانه لا یغفر الذنوب الا انت.»(15)
ب) موانع اجابت دعا
امام على(ع) مىفرماید: «المعصیة تمنع الاجابة؛(16) گناه مانع اجابت دعا است».
گناهان سه نوع تأثیر منفى در دعا مىگذارند:
1 - لذت دعا و مناجات را سلب مىکنند. انسان دعا مىکند، اما لذت نمىبرد و رقت قلب پیدا نمىکند.
2 - مانع اجابت دعا مىشوند.
3 - توفیق دعا کردن یا شرکت نمودن در مجالس دعا را از انسان سلب مىکنند.
برخى از گناهان در عدم اجابت دعا تأثیر بیشتر دارند که در ذیل به نمونهاى از آنها اشاره مىکنیم.
امام سجاد(ع) فرمود: «گناهانى که دعا را بازمىگرداند و مانع اجابت مىشوند، عبارتند از: بددلى و سوءظن به مؤمنان و کارهاى آنان؛ طینت و درونى ناپاک داشتن؛ نفاق و دورویى با برادران و خواهران ایمانى؛ عدم اطمینان به اجابت دعا؛ تأخیر نمازهاى واجب (و نخواندن آن در اوّل وقت فضیلت) تا آن که وقت آن بگذرد؛ بدزبانى و فحاشى و اهانت کردن؛ نزدیک نشدن به خدا به وسیله صدقه و کارهاى نیک». (17)
نیز فرمود: «از جمله گناهانى که مانع اجابت دعا مىگردد، نافرمانى و رنجاندن خاطر پدر و مادر است».(18)
در برخى از روایات، بداخلاقى سبب باز گرداندن دعا معرفى شده است.
علل عدم اجابت دعاها از دیدگاه امیرالمؤمنین(ع):
مردى به حضرت عرض کرد: خداوند مىفرماید: «ادعونى استجب لکم» پس چرا ما دعا مىکنیم، ولى اجابت نمىشود، حضرت فرمود: چون دلهاى شما در هشت مورد خیانت و بى وفایى کرد:
1 - خدا را شناختید، ولى حقش را آن گونه که بر شما واجب بود، ادا نکردید. از این رو آن معرفت به کار شما نیامد.
2 - به پیامبر خدا ایمان آوردید، ولى در عمل، با سنت و روش او مخالفت کردید، پس ثمره ایمان شما چه شد؟
3 - کتاب خدا (قرآن) را خواندید، ولى در عمل با آن مخالفت کردید.
4 - گفتید از آتش دوزخ مىترسیم، ولى در همه حالات به واسطه گناهان خود به سوى جهنم مىروید.
5 - گفتید به بهشت تمایل و رغبت داریم، ولى کارهایى انجام مىدهید که شما را از بهشت دور مىسازد.
6 - نعمتهاى خدا را استفاده مىکنید، ولى شکر و سپاس گزارى نمىکنید.
7 - خداوند فرمود: شیطان دشمن شما است، شما نیز او را دشمن گیرید.(19) شما به زبان او را لعن مىکنید، ولى در عمل با او دوستى مىنمایید و از او اطاعت مىکنید.
8 - عیبهاى مردم را برابر دیدگانتان قرار دادید و عیبهاى خود را پشت سرانداختید، در نتیجه کسى را ملامت مىکنید اما خود به ملامت سزاوارتر هستید.
با این وضع چه دعایى از شما مستجاب گردد، در صورتى که شما راهها و درهاى دعا را به روى خود بستهاید؟! پس تقوا پیشه کنید؛ کارهایتان را اصلاح کنید؛ امر به معروف و نهى از منکر کنید تا خدا دعایتان را مستجاب کند.(20)
راه دعا:
شخصى خدمت امام صادق(ع) عرض کرد: دو آیه در قرآن است که تأویل و معناى آن را نمىدانم. یکى «ادعونى استجب لکم» است، که ما هر چه دعا مىکنیم، اجابت نمىشود. حضرت فرمود: «من سِرّ عدم اجابت دعایتان را به شما مىگویم. اگر خدا را در آن چه دستور فرموده اطاعت کنى و آن گاه او را بخوانى، دعایت را اجابت مىکند، ولى تو با دستورهاى او مخالفت کرده، نافرمانىاش مىکنى. او نیز اجابت نمىکند. با این حال، اگر خدا را از راهش بخوانى - اگر چه گناهکار باشى - خدا دعایت را مستجاب مىکند».
آن شخص پرسید: راه دعا چیست؟ فرمود: نماز (21) که خواندى، ابتدا تمجید کرده، خدا را به بزرگى مىستایى و به هر نحو که مىتوانى، حمد و ستایش مىکنى، سپس بر پیامبر و آلش درود مىفرستى و به تبلیغ رسالتش گواهى مىدهى، و بر ائمه هدى سلام مىدهى، آن گاه نعمتهاى خدا را بر خود مىشمارى و او را به خاطر آنها ستایش و شکر مىکنى. بعد به گناهان خود یکایک اعتراف مىکنى و هر کدام را که به یاددارى، اقرار مىنمایى. هر کدام را به خاطر ندارى، از همه گناهان به درگاه خدا توبه مىکنى و تصمیم مىگیرى که دیگر گناه نکنى و از روى پشیمانى و صدق نیت و خلوص، و در بیم و امید از آنها استغفار و طلب آمرزش مىکنى، سپس مىگویى: اللهم انى أعتذر الیک من ذنوبى و استغفرک و أتوب الیک فأعنّى على طاعتک و وفِّقنی لما اوجبتَ علىّ مِن کلِّ ما یرضیک فإنى لم أر أحداً بلغ شیئاً من طاعتِک إلا بنعمتک علیه قبل طاعتک، فأنعم علىّ بنعمة أنالُ به رضوانکَ و الجنةَ. بعد از رعایت این مراتب، حاجت خود را بخواه، که امیدوارم خدا ناامیدت نکند و حاجتت را برآورد.(22)
چند تذکر:
1 - گاهى با وجود تمام شرایط، دعا مستجاب نمىشود، چون به مصلحت ما نیست، یعنى چیزى را طلب مىکنیم که به سود ما نیست، اگر چه مىپنداریم به نفع ما است. قرآن کریم در این مورد میفرماید: «چه بسا چیزى را خوش ندارید، حال آن که خیر و منفعت شما در آن است و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آن که شر و ضرر شما در آن است. خدا مىداند، ولى شما نمىدانید». (23)
2 - گاهى دعا مستجاب مىشود، ولى از روى مصالحى تحقق عملى آن به تأخیر مىافتد، حتى ممکن است تا بیست سال طول بکشد تا محقق گردد.
3 - در روایت است خداوند وقتى بندهاى را دوست داشته باشد، اجابت دعاى او را به تأخیر مىاندازد تا بندهاش با او راز گوید. از این رو مؤمنان ثابت قدم هیچ گاه از تکرار دعا مأیوس نمىشوند، بلکه مىگویند:
دسـت از طلب نـدارم تا کـام من برآید یا جان رسد به جانان یا جان ز تن درآید.
------------------------------------------------------------------------------------------------
چرا دعایم مستجاب نمیشود؟
او خدای ما است، خدای خوب و مهربان .
از ما خواسته که او را بخوانیم .(ادعونی) (1)
و او همواره پاسخگوی نیازهای ما است .(استجب لکم) (2)
حقیقت دعا برای آن است که خدا انسان را به حضور بپذیرد و انسان خدایش را زیارت کند . در برجستهترین تعبیرات مناجات شعبانیه چنین میخوانیم: «و اقبل الی اذا ناجیتک; مناجات من تنها برای آن است که تو به من رو کنی، نه برای آن که چیزی به من بدهی .»
حکمت دعا همان روح دعا است که داعی خود را در مشهد و منظر مدعو (آن که او را میخواند) بداند و او را که خدای سبحان است، شاهد خویشتن کند . شاهدی که با این مشهود پیوند دیگری برقرار میسازد . (3)
هستی ما به دست او است . از این رو، قابلیت و ضعف و نیاز ما را میداند; خلق کل شیء و هو بکل شیء علیم . (4) پس سزاوار نیست که در پیشگاه صاحب هستی سخن از مقام و علم و ثروت و دارایی به میان آورد . بنده باید چیزی به عنوان هدیه نزد مولا ببرد که مولا آن را نداشته باشد وگرنه این هدیه ارزشمند نیست . انسان نیز که بنده خدا است، باید چیزی به عنوان هدیه پیش خدا ببرد که خداوند آن را نداشته باشد; و این نداشتن هم کمال باشد . اگر بنده در محضر خداوند بگوید من علم آوردم که آن جا خزائن عظیم علم است . اگر بگوید قدرت و خدمت آوردم، آن جا که همه قدرت لایزال الاهی است . اگر بگوید ایثار آوردم، او محض ایثار و احسان است . پس انسان پیش خدا چه چیزی ببرد؟ ! در شرفیابی عبد به حضور مولا، غیر از مسکنت و ضعف و عجز و ناله و ابتهال و تضرع چیز دیگری مطلوب نیست; و این حالت عجز و اظهار نداری هم کمال است . حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) میفرماید: «خدایا بس است از نظر عزت برای من که تو پروردگار و خدای من باشی و این افتخار برای من بس که من بنده چون تو خدایی باشم .» من به ربوبیت تو و عبودیتخود اعتراف میکنم و لذا در پیشگاه مولا باید عجز و ذلت و حقارت خویش را تقدیم داشت و گرنه بقیه امور آن جا فراوان است . (5)
با این همه او منتظر و مشتاق ارتباط ما است . چه میگویم؟ !
آیا ممکن استخداوند، با همه عظمت و بزرگی، مشتاق بندهای حقیر و مسکین همچون من باشد؟ آری . به فرموده امام باقر (ع): «به درستی که خشنودی خداوند از بازگشتبندهاش بیشتر است تا از فردی که در دل شب تاریک مرکب سواری و توشهاش را گم کرده باشد و یکباره آن را بیابد .» (6)
اگر به سوی او حرکت کنیم، حضرتش شتابان به استقبالمان میآید . (7)
با این که ما محتاج اوییم و او از ما بینیاز است، ما را از کتم عدم به عرصه وجود آورد در حالی که از طاعت ما بینیاز و از معصیت ما ایمن بود; «همانا خداوند سبحان پدیدهها را در حالی آفرید که از اطاعتشان بینیاز و از نافرمانی آنان در امان بود .» (8)
او عزیز است و عزت انسان در گرو ارتباط با او است . «انسان وقتی که از غیر خدا چیزی را درخواست میکند، احساس ذلت میکند; اما وقتی از خداوند چیزی را طلب میکند، احساس عزت میکند . از این رو، دعا هم طلب است و هم مطلوب . هم وسیله است و هم غایت، هم مقدمه است و هم نتیجه . اولیای الاهی هیچ چیزی را به اندازه دعا خوش نداشتند و همه خواهشها و آرزوهای خود را با محبوب واقعی در میان میگذاشتند و بیش از آن اندازه که به درخواست و مطلوب خویش اهمیت دهند، به خود طلب و راز و نیاز اهمیت میدادند . (9) »
«ای که یادت یادآوران را شرف است، ای که سپاستسپاسگزاران را پیروزی است، ای که ستایشتستایشگران را عزت است، ای که درگاهتبرجویندگان باز است . (10) »
او به ما سخن گفتن و بیان آموخت; «خلق الانسان علمه البیان . (11) » آنچه نمیدانستیم به ما تعلیم داد; «علم الانسان مالم یعلم . (12) » او با همه ما است، هر جا که باشیم; «هو معکم اینما کنتم . (13) » او به ما نزدیک است، نزدیکتر از ما به خویشتن; «ان الله یحول بین المرء و قلبه . (14) » او کریم است و دوست دارد ما هم کریم باشیم و با سخاوت . مردی در حضور رسول اکرم (ص) در مقام دعا عرض کرد: خدایا، پیامبر (ص) و مرا بیامرز . حضرت فرمود: چرا دور رحمتخداوند را سنگ چین کردی؟ چرا فقط من و تو؟ همه مؤمنان را دعا کن . «اذا دعا احدکم فلیعم فانه اوجب للدعا; هر گاه دعا میکنید به دعای خود عمومیت دهید که اجابت را حتمی می کند . (15) »
او وزش نسیم لطیف نجوا را در شبستان دل مشاهده میکند و سمت و سوی توجه دیدهها را میداند . «ای که منظور هر کس را که اراده تقاضایی از تو کند، میدانی . ای که ضمیر خاموشان را میخوانی، ای که ناله ناتوانان را میشنوی، ای که سرشک ترسیدگان را مینگری . (16) »
میان ما و حضرتش هیچ واسطه نیست و هیچ حجابی بین دل ما و آستانش حائل نیست; «هیچ حجابی بین خدا و خلق خدا نیست . (17) » میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست; «تو خود حجاب خودی حافظ، از میان برخیز .»
خداوند پاسخگوی نیاز اهل آسمان است; همانگونه که اجابت کننده در خواست اهل زمین; «هوالذی فی السماء اله و فی الارض اله . (18) »
برای سخن گفتن با او به غریو و بانگ و فریاد نیاز نیست; «الم یعلموا ان الله یعلم سرهم و نجواهم و ان الله علام الغیوب . (19) »
نه وقتخاصی برای ارتباط بااو مشخص شده است; «یا رب اللیل و النهار . (20) » و نه جا و مکانی بدان اختصاص یافته است; «یا رب الصحاری والقفار یا رب البراری و البحار; ای پروردگار صحراها و کویرها و ای پروردگار بیابانها و دریاها . (21) »
نه از کثرت درخواستخسته میشود; «یا من لا یبرمه الحاح الملحین; ای آن که اصرار در خواست کنندگان او را به ستوه نیاورد . (22) » و نه خط ارتباطی بااو اشغال میگردد; «ای که تو را شنیدن چیزی از شنیدن چیز دیگر باز نمیدارد، ای که تو را گفتاری از گفتار دیگر مشغول نمیسازد، ای که تو را پرسشی از پرسشی به اشتباه در نمیاندازد، ای که تو را چیزی حجاب چیزی نتواند بود . (23) »
کافی استباور کنیم هیچ نیستیم و هیچ نداریم . امام صادق (ع) فرمود: «اگر خواستید دعای شما مستجاب شود، ابتدا از غیر خدا قطع امید کرده و ناامید شوید تا دلتان به هیچ قدرتی جز حق تکیه نکند . آنگاه دعا کنید یقینا این دعا مستجاب است . (24) »
خدای سبحان میفرماید: «امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء . (25) » اله و رب آن است که بتواند مضطر را اجابت کند و آنها که قدرت اجابت مضطر را ندارند، اله نیستند . آن کس که نظام آفرینش را آفرید خدا است و هم او مشکلات شما را حل میکند . (26) در یک لحظه میتواند پاسخگوی همه خلایق باشد; «یا مجیب الدعوات; ای پاسخگوی درخواستها . (27) »
گاهی به زبان دعا میکنیم اما از کد ارتباطی دل غافلیم . در دعا باید تمام ذرات وجود انسان مظهر خواستن و طلب گردد و واقعا آنچه میخواهد به صورت یک احتیاج و استدعا و حاجت در آید . همان طوری که اگر در یک نقطه بدن احتیاجی پیدا شود، تمام اعضا و جوارح شروع به فعالیت میکنند و حتی ممکن است عضوی به مقدار زیاد از کار خود بکاهد برای جبران آن احتیاج; مثلا اگر تشنگی بر انسان غلبه کند، اثر تشنگی در وجنات وی هویدا میگردد و حلق و کبد و معده و لب و زبان و کام همه میگویند: آب . اگر هم در آن حال بخوابد، آب را خواب میبیند; چون واقعا بدن محتاج آب است . حال روحی و معنوی انسان که جزئی از عالم خلقت است، نسبتبه کل جهان همین گونه است . روح انسان جزئی است از عالم وجود . اگر واقعا خواهش و احتیاجی در وجودش پیدا شود، دستگاه عظیم خلقت او را مهمل نمیگذارد . فرق استبین خواندن دعا و دعای واقعی . تا دل انسان با زبان هماهنگی نداشته باشد، دعای او واقعی نیست . (28)
هر چه رویید از پی محتاج رست
تابیاید طالبی چیزی که جست
هر که جویا شد بیابد عاقبت
مایهاش درد است و اصل مرحمت
هر کجا دردی دوا آن جا رود
هر کجا فقری نوا آن جا رود
هر کجا مشکل جواب آن جا رود
هر کجا پستی است آب آن جا رود
آب کم جو، تشنگیآور به دست
تا بجوشد آبت از بالا و پست (29)
گاهی چیزی را از حضرتش درخواست میکنیم که به صلاح ما نیست; «عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم .» (30)
و گاه به خاطر سستی و جبران تن پروری دستبه دعا برمی داریم . دعا باید در موردی باشد که انسان دسترسی به مطلوب ندارد و ناتوان است . اما اگر خداوند کلید حاجتی را به دست انسان داده و او کفران نعمت میکند و از به کار بردن آن کلید مضایقه میکند و از خدا میخواهد که آن در را بگشاید، البته چنین دعایی قابل استجابت نیست . دعا برای تحصیل توانایی است و در صورتی که توانایی تحصیل مطلوب را به انسان داده باشد، در این مورد دعا کردن تحصیل حاصل است . (31)
گاهی، از باب مقایسه خود با دیگران، در طریق احساسات واقع میشویم و برای خویشتن چیزی طلب میکنیم که به ظاهر در زندگی دیگران میبینیم; در حالی که هر کس فرزند خصال خود و مسؤول اعمال خویشتن است .
گاهی دعای شفاهی و گفتاری ما با درخواست استعداد و قابلیت ما متناسب و هماهنگ نیست; همچون کودکی که درخواست موفقیت در دانشگاه داشته باشد .
گاهی با دل آلوده و یا خاطری پریشان او را میخوانیم . امام صادق (ع) میفرماید: «دلهای خود را خوب وارسی کنید . ببینید آیا دلتان پاک استیا در آن علاقه به غیر خدا نیز وجود دارد . اگر در آن جز خدا نبود، آن گاه هر چه خواستید از خدا درخواست کنید که خدا میدهد . (32) » چون دعای موحد مستجاب است و موحد کسی است که در قلبش جز اعتقاد به حق چیزی راه نیافته باشد . امام حسن (ع) میفرماید: «اگر کسی مواظب قلبش باشد تا هواجس و خاطراتی که مورد رضای خدا نیست در آن خطور نکند، من ضامنم که مستجاب الدعوه باشد . (33) » تا من مطرح است، محرومیت انسان از فیض حتمی است .
گفتم که کی ببخشی برجان ناتوانم
گفت آن زمان که نبود جان در میانه حائل (34)
از ورای حجاب نفسانیت درخواست کردن در واقع خود را خواندن است . «افرایت من اتخذ الهة هواه; آیا دیدی کسی را که هوس خویش را معبود خود قرار داده است . (35) »
با کسوت ظلم وتعدی به بندگان خدا دست را به سوی آسمان بلند کردن، تمسخر خویشتن است . چون ثمره ظلم قساوت دل است و سختی دل به معنای قطع رشته ارتباطی است میان آسمان و زمین . اگر رمز و راز و نحوه چینش شمارههای خط ارتباطی با محبوب رابدانیم، درخواست همان و اجابت همان . آری، خداوند در فاعلیتش کامل است و در اجابتش هیچ نقصی راه ندارد و هر چه نقص و سستی در شاکله این ارتباط است از ناحیه ما است . خداوند اجابت را میداند، ما باید نحوه خواندن را بیاموزیم!
----------------------------------------------------------------------------------------------------
سخنان ائمه معصومین علیه السلام درباره چگونه دعا کردن
امام صادق علیه السلام : اگر کسى از شما بخواهد داراى حالتى شود که همه خواسته هایش را خداوند برآورد باید از همه مردم ناامید باشد و هیچ امیدى جز خداوند نداشته باشد پس اگر خداوند چنین حالتى را در قلب او بیابد چیزى از خدا نخواهد مگر اینکه برآورد
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله : شخصى به پیغمبر صلى الله علیه و آله عرض کرد دوست دارم دعایم مستجاب شود. حضرت فرمود: خوراک خود را پاک کن و سعى کن حرام وارد شکمت نشود.
امام صادق علیه السلام : هنگام دعا قلب خود را متوجه خدا گردان و چنان گمان داشته باش که خواسته ات در آستانه در حاضر و آماه است
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: دعا کنید در حالى که یقین و اطمینان داشته باشید که دعاى شما مستجاب خواهد شد
امام صادق علیه السلام : مردى از بنى اسرائیل مدت سى و سه سال دعا مى کرد و از خداى خود فرزندى پسر مى خواست همین که دید دعایش مستجاب نمى شود خطاب به خدا نموده و گفت : خداى نمى دانم من از تو خیلى دورم که صداى مرا نمى شنوى یا با این که نزدیکى و مى شنوى در عین حال پاسخم نمى دهى . در این هنگام کسى به خواب او آمده گفت : سر مستجاب نشدن دعایت این است که بد زبانى مى کنى و در حال دعا قلبت آشفته و ناپاک است و نیتت ناشایسته و ناجور اگر مى خواهى دعایت مستجاب شود این سه عیب را از خود دور کن . یعنى خوش زبان باش و قبلت را پاک و پاکیزه نموده قلبا از خدا بترس و بپرهیز و نیتت را سالم نما (خوشبین و امیدوار به رحمت خدا باش ). پس از این جریان آن مرد تصمیم گرفت به سفارش ها عمل کند. اتفاقا در نتیجه عمل به آن دستورها خداوند پسرى به او مرحمت نمود.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله : خداوند مستجاب نکند دعاى کسى را که دلش پریشان است و نداند چه مى گوید.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: هر مسلمانى که دعا کرده و خدا را بخواند البته در غیر قطع رحم و گناه حتما یکى از این سه نعمت به او داده خواهد شد.
اول : خواسته اش را بزودى برآورد.
دوم : ذخیره آخرتش قرار دهد.
سوم : پیشامد ناگوارى را از او دور کند.
یاران گفتند اگر چنین است فراوان دعا کنیم . فرمود: فراوان دعا کنید
امام صادق علیه السلام : خداوند در روز قیامت دعاى مومنان را جزء کارهاى نیک آنان شمرده و به همین بهانه در بهشت جاى بهترى به آنان خواهد داد
على علیه السلام : دعا سپر مومن در مقابل بلاها است و اگر درب خانه اى را زیاد بکوبى عاقبت به رویت باز شود. خداوند دوست دارد بندگانش از او درخواست کنند و به پاداش دعاى آنان در روز قیامت مانند عملهاى دیگرشان خواهد داد
امام صادق علیه السلام : بر شما باد به دعا کردن چه اینکه هیچ وسیله اى مانند دعا شما را به مقامات قرب معنوى نزدیک نمى کند
رسول اکرم صلى الله علیه و آله : دعا مغز و روح عبادتها است هیچ دعایى بى اثر نمى ماند و لااقل کفاره بعضى از گناهان واقع مى شود
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
ـ پرهیز و حذر کردن (انسان را) ازتقدیر نجات نمى دهد اما دعا از تقدیر نجات مى دهد.
ـ امـام صـادق (ع ) به اصحاب خودفرمود :آیا طولانى بودن بلا را از کوتاه بودن آن باز مى شناسید؟
عـرض کـردیـم : خیر فرمود : هرگاه به یکى از شما در هنگام بلا و گرفتارى دعا کردن الهام شد بدانید که بلا کوتاه است (و بزودى رفع مى شود).
دعا شفاى هر دردى است .
ـ امام صادق (ع ) : بر تو باد به دعاکردن , زیرا که آن شفاى هر دردى است .
ـ مـحـمـد بن مسلم : به امام باقر (ع )عرض کردم : (آیا) پیامبر خدا (ص ) فرموده است که این دانه سیاه , بجز مسمومیت , هر دردى را شفا مى دهد؟
فرمود : آرى , سپس فرمود : آیا تو را خبر ندهم از چیزى که هر درد و سمى را درمان مى کند؟
عرض کردم : آرى ,فرمود : دعا.
دعا انواع بلاها را دفع مى کند.
ـ امام على (ع ) : موجهاى بلا را پیش ازآن که بلا سر رسد از خود دفع کنید , سوگند به آن که دانه را شـکـافت و مردمان را بیافرید بلا به سوى مؤمن شتابنده تر مى آید تا شتاب سیلاب از فراز تپه به فرود آن و از تاخت اسبهاى تاتارى .
ـ امواج بلا را با دعا پس زنید ,بلادیده اى که بلا جانش را به لب رسانده است نیازش به دعا بیشتر از عافیت چشیده اى نیست که از بلا در امان نیست .
ـ امـام صـادق (ع ) : هر که نگران باشد که بلایى به او برسد و پیش از رسیدن بلا دعا کند , خداوند عزوجل هرگز آن بلا را به او نرساند.
ـ امام کاظم (ع ) : همانا دعا به مقابله بلا مى رود و تا روز قیامت در برابر هم مى ایستند.
ـ امام سجاد (ع ) : دعا بعد از نازل شدن بلا سودى ندارد.
ـ امـام على (ع ) : همانا خداى سبحان را خشمها و کیفرهایى است , پس هرگاه بر شما فرود آمدند آنها را با دعا دور سازید , زیرا که بلا را چیزى جز دعا دور نمى کند.
ـ پیامبر خدا (ص ) : درهاى بلا را با دعاببندید.
ـ درهاى بلاها را با استغفار ببندید.
پیشدستى در دعا.
قرآن .
((چـون بـه آدمى گزندى رسد به پروردگارش روى مى آوردو او را مى خواند آن گاه چون به او نـعـمـتـى بخشد همه آن دعاها را که پیش از این کرده بود از یاد مى برد و براى خداهمتایانى قرار مـى دهـد تـا مـردم را از طـریـق او گـمـراه کـنـد بـگو : اندکى از کفرت بهره مند شو , که تو از دوزخیانى )).
((چون به آدمى گزندى رسد , چه بر پهلو خفته باشد و چه نشسته یا ایستاده ما را به دعا مى خواند و چـون آن گزند را از اودور سازیم , چنان مى گذرد که گویى ما را براى دفع آن گزندى که به او رسیده بود هرگز نخوانده است اعمال اسرافکاران اینچنین در نظرشان آراسته شده است )).
((یـا آن کـه درمـانـده را چون بخواندش پاسخ مى دهد و گرفتارى از او دور مى کند و شما را در زمین جانشین پیشینیان مى سازد آیا معبودى با خداست ؟
چه اندک پند مى گیرید)).
ـ پیامبر خدا (ص ) : در هنگام آسایش خود را به خدا بشناسان تا در هنگام گرفتارى و سختى تو را بشناسد.
ـ امـام صـادق (ع ) : کـسـى کـه در دعـا کردن پیشدستى کند (همیشه دعا کند نه فقط موقع بلا وگـرفـتـارى ) , هـرگـاه بـلا بـر او نازل شود دعایش اجابت گردد و فرشتگان گویند : صدایى آشناست و از آسمان (درگاه خدا) پوشیده نماند اما کسى که در دعا کردن پیشدستى نکند , چون بلا به اورسد دعایش مستجاب نشود و فرشتگان گویند : ما این صدا را نمى شناسیم .
ـ امام باقر (ع ) : سزاوار است که مؤمن در هنگام خوشى و آسایش همان گونه دعا کند که در هنگام سختى و گرفتارى .
ـ خداى تعالى به داود , صلوات اللّه علیه , وحى فرمود که : در زمان آسایش و خوشى به یاد من باش , تا من در هنگام سختى وگرفتارى دعایت را اجابت کنم .
ـ امـام سـجاد (ع ) ـ در مناجات خویش : مرا از آنان قرار مده که خوشى سرمستشان مى کند و بلاو گـرفتارى از پایشان در مى آورد اینان فقط زمانى تو را مى خوانند که گرفتار شوند و تنهاهنگامى به یاد تو مى افتند که به مصیبتى سخت گرفتار آیند , در این هنگام در برابر تو به خاک مى افتند و دست خواهش به سویت بر مى دارند.
ـ پـیـامـبـر خدا (ص ) : هرگاه بنده در روزگار خوشى به یاد پروردگارش باشد , خداوند او را از بلامى رهاند.
تشویق به دعاکردن براى هرحاجتى .
ـ پیامبر خدا (ص ) : براى هر حاجتى که دارید , حتى اگر بند کفش باشد , دست خواهش به سوى خداى عزوجل دراز کنید, زیرا که تا اوآن را آسان نگرداند آسان (و برآورده ) نشود.
ـ هر یک از شما باید تمام نیازهاى خود را از خدا درخواست کند , حتى اگر بند کفشش پاره شد آن را از خدا بخواهد.
ـ خـداونـد بـه مـوسـى وحـى فـرمود که : اى موسى ! هر چه نیاز دارى از من بخواه , حتى علوفه گوسفند و نمک خمیرت را.
ـ امـام صادق (ع ) : برشمابادبه دعاکردن , زیرا با هیچ چیز به مانند دعا به خدا نزدیک نمى شویددعا کـردن بـراى هیچ امر کوچکى را , به خاطر ناچیز بودنش رها نکنید , زیرا حاجتهاى کوچک نیز به دست همان کسى است که حاجتهاى بزرگ به دست اوست .
ـ امام باقر (ع ) : حاجتهاى کوچک خودرا خرد و کم اهمیت مشمارید , زیرا محبوبترین مؤمنان نزد خداى تعالى کسى است که بیشتردرخواست کند.
ـ پیامبر خدا (ص ) : هر یک از شما بایدحاجت خود را از پروردگار خویش بخواهد , حتى نمک را از او بخواهد و حتى بند کفش خودرا از او بخواهد.
دعا کلید اجابت است .
قرآن .
((چـون بـنـدگان من درباره من از تو بپرسند , بگو که من نزدیکم و به نداى کسى که مرا بخواند پاسخ مى دهم پس , باید به نداى من پاسخ دهند و به من ایمان آورند تا راه راست یابند)).
((پـروردگـارتـان گـفـت : بخوانید مرا تا شما را پاسخ گویم آنهایى که از پرستش من سرکشى مى کنند زودا که با خوارى به جهنم درآیند)).
ـ پـیـامبر خدا (ص ) : خداى تبارک و تعالى هرگاه پیامبرى را مى فرستاد به او مى فرمود : هرگاه امر ناخوشایندى تو را اندوهگین ساخت مرا بخوان پاسخت را مى دهم خداوند این را به امت من نیز ارزانى داشته است , آن جاکه مى فرماید : ((مرا بخوانید تا شما را پاسخ گویم )).
ـ امام صادق (ع ) درباره آیه ((رحمتى که خدا بر مردم بگشاید کسى نتواند که بازش دارد)) فرمود : آن رحمت دعاست .
ـ دعا مخزن اجابت است , همچنان که ابر مخزن باران است .
ـ امام على (ع ) : هر که از خدا اذن بخواهد خداوند به او اذن دهد.
ـ هر که در (رحمت ) خداى سبحان رابکوبد آن در به رویش باز شود.
ـ امام صادق (ع ) : هیچ درى نیست که کوبیده شود , مگر آن که بزودى به روى کوبنده باز گردد.
ـ امـام حسن (ع ) : خداوند عزوجل باب مسالت (و دعا) را به روى هیچ کس نگشود, که باب اجابت را به روى او بسته باشد.
ـ پـیامبر خدا (ص ) : هر کس از شما که دردعا به رویش گشوده شد , درهاى اجابت نیز به رویش گشوده شده است .
ـ خـدا رانـسـزد کـه در دعا رابراى بنده اى بگشاید و در اجابت را به رویش ببندد خدا کریمتر ازآن است که چنین کند.
ـ هرگاه خداوند بخواهد که خواهش بنده اى برآورد اجازه (و توفیق ) دعا کردن به او عطافرماید.
ـ هـر کـه چـیـزى را آرزو کـنـد و آن چیز مورد رضاى خداى عزوجل باشد , از دنیا نرود تا آن که خداوند بدو عطا فرماید.
ـ امام صادق (ع ) : بسیار دعا کن , زیرادعا کلید هر رحمتى است و مایه روا شدن هر حاجتى و آنچه نـزد خداست جز با دعا به دست نمى آید هیچ درى نیست که بسیار کوبیده شود مگر آن که بزودى به روى کوبنده باز گردد.
ـ بـزنـطـى : بـه حـضـرت رضـا (ع ) عـرض کـردم : فـدایـت شوم , من چند سال است که از خدا حـاجـتى مى خواهم و از تاخیر در اجابتش در دلم شبهه اى پدید آمده است حضرت به من فرمود : بـگـوبـدانم اگر من سخنى به تو بگویم آیا به آن اعتماد مى کنى ؟
عرض کردم : فدایت شوم , اگر بـه سـخـن شـمـا اعـتـمـاد نـکـنم به چه کسى اعتماد کنم ؟
حضرت فرمود : پس , به خدا بیشتر اعـتـمـادداشـتـه باش , زیرا خداوند به تو وعده (اجابت ) داده است مگر نه این که خداى تبارک و تعالى مى فرماید : ((هرگاه بندگانم درباره من از تو پرسند ))؟
.
شرایط استجابت دعا.
ـ امام صادق (ع ) : آداب دعا را رعایت کن اگر شرایط دعا را به جا نیاوردى منتظر اجابت مباش و بدان که اگر خدا ما را به دعاکردن فرمان نداده بود ولى ما خالصانه او را مى خواندیم , باز از روى فضل و کرم اجابت مى کرد , چه رسد به این که خودش اجابت دعاى کسى را که شرایط آن را به جا آورد ضمانت کرده است .
در این جا مهمترین شرایط استجابت دعا را که از معصومین (ع ) روایت شده است ذکرمى کنیم :.
1 ـ شناخت .
ـ پـیـامـبر خدا (ص ) : خداوند عزوجل مى فرماید : هر کس با آگاهى از این نکته که سود و زیان به دست من است , از من چیزى بخواهد اجابتش مى گویم .
ـ امام صادق (ع ) در پاسخ به گروهى که از آن حضرت پرسیدند : چرا ما دعا مى کنیم اما مستجاب نمى شود؟
فرمود: چون کسى رامى خوانید که نمى شناسیدش .
ـ در بـاره آیـه ((پـس , دعوت مرااجابت کنند و به من ایمان آوردند)) فرمود : یعنى بدانند که من مى توانم آنچه را از من مى خواهند به آنان بدهم .
2 ـ عمل کردن به مقتضاى شناخت .
قرآن .
((اى بـنـى اسرائیل : نعمتى را که به شما ارزانى داشتم , به یاد بیاورید و به عهد من وفا کنید تا به عهد شما وفا کنم و از من بترسید)).
ـ پیامبر خدا (ص ) : کسى که دعا کند وعمل نکند , مانند کسى است که با کمان بى زه تیر اندازد.
ـ آن اندازه که نمک براى غذا کافى است , همراه با کار خیر, دعاکردن کافى است .
ـ امـام عـلـى (ع ) در پـاسـخ بـه ایـن سـؤال کـه : خـداونـد فرموده است ((مرا بخوانید , اجابتتان مـى کـنـم ))پـس , چرا دعا مى کنیم ولى دعایمان اجابت نمى شود؟
فرمود : زیرا دلهاى شما هشت خـیـانـت کرده است : نخستین آنها این است که شما خدا را شناختید اما حق او را چنان که بر شما واجـب کـرده اسـت ادا نـکردید , بنابر این , شناخت شما به کارتان نیامد وقتى درها و راههاى دعا رابسته ایدچه دعایى از شما مستجاب مى شود؟
.
ـ امـام صـادق (ع ) ـ : نـیز در پاسخ به همین پرسش ـ : زیرا شما به عهد و پیمان خدا وفا نمى کنید خداوند مى فرماید : ((به عهد من وفاکنید به عهد شما وفا مى کنم )) به خدا قسم اگر به عهد خدا وفا مى کردید , خداوند به عهد و پیمان شما وفا مى کرد.
ـ خداوند به موسى وحى فرمود : که اى موسى ! مرا با دل پاک و زبان راست بخوان .
ـ امـام صادق (ع ) : هرگاه بنده با نیتى راست و درست و دلى با اخلاص , خداى تبارک و تعالى را بـخـوانـد و بـه عهد خداى عزوجل نیزوفاکند دعایش مستجاب مى شود اما اگر خداوند عزوجل را بـدون نـیـت و اخلاص بخواند , دعایش اجابت نشود مگر نه این که خداوند متعال مى فرماید : ((به عهد من وفا کنید به عهد شما وفا مى کنم )) ؟
پس کسى که وفا کند وفا مى بیند.
3 ـ پاکى درآمد.
ـ امام على (ع ) : بهترین دعا دعایى است که از سینه اى پرهیزگار و دلى پاک برخیزد.
ـ پـیـامـبـر خـدا (ص ) : هـمـانـا بـنـده دستش را (براى دعا) به درگاه خدا بالا مى برد در حالى که خوراکش حرام است , با چنین حالى , چگونه دعایش مستجاب شود؟
.
ـ در پـاسـخ بـه کـسـى که عرض کرد : دوست دارم دعایم پذیرفته شود , فرمود : خوراکت را پاک گردان و حرام وارد معده خود مکن .
ـ در آمدت را پاک کن تا دعایت مستجاب شود, زیرا هرگاه آدمى لقمه [حرام ] به دهان خود ببرد تا چهل روز دعایى از اوپذیرفته نمى شود.
ـ در حدیث قدسى : از تو دعا کردن است و از من اجابت نمودن , پس , هیچ دعایى از من محجوب نماند مگر دعاى حرامخوار.
ـ امـام صـادق (ع ) : هر که خوشحال مى شود که دعایش مستجاب گردد کسب و کار خود را پاک گرداند.
ـ هر یک از شما که مى خواهد دعایش مستجاب شود درآمد خود را پاک کند و حق مردم رابپردازد دعـاى هیچ بنده اى که مال حرامى در شکمش باشد یا مظلمه کسى به گردنش باشد , به درگاه خدا بالا نمى رود.
ـ روایـت شـده است که موسى (ع )مردى را دید که به شدت زارى مى کند و دستهایش را به سوى آسـمـان بالابرده , دعا و تضرع مى کند پس , خداوند به موسى (ع )وحى کرد : اگر او چنین و چنان هم مى کرد دعایش مستجاب نمى شد , زیرا در شکمش (خوراک ) حرام جاى دارد و برپشتش حرام و در خانه اش حرام .
4 ـ حضور و رقت قلب در هنگام دعا.
ـ پیامبر خدا (ص ) : بدانید که خداوند ,دعایى را که از دلى غافل و بى خبر باشد نمى پذیرد.
ـ بدانید که خداوند از دل غافل دعایى را نمى پذیرد.
ـ در پاسخ به این پرسش که اسم اعظم خدا چیست ؟
فرمود : همه اسمهاى خدا اعظمند پس , دل خود را از هر چه جز اوست خالى گردان و آن گاه به هر نامى که خواهى بخوانش .
ـ امام على (ع ) : خداوند دعاى دل غافل را نمى پذیرد.
ـ امـام صادق (ع ) : خداى عزوجل دعایى را که از دلى غافل و بى توجه سرزند اجابت نمى کند پس , هـرگـاه دعـا کـردى بـا دلـت (بـه خدا)روى آر و یقین بدان که در این صورت دعایت مستجاب مى شود.
ـ خداوند دعایى را که با سنگدلى همراه باشد مستجاب نمى کند.
ـ پیامبر خدا (ص ) : دعا کردن را درهنگام رقت قلب غنیمت شمرید , که رقت قلب , رحمت است .
ـ امام صادق (ع ) : هر زمان که بدنت به لرزه درآمد و چشمانت گریان شد و دلت تپیدن گرفت آن لحظه را (براى دعا کردن ) غنیمت شمار , که به تو توجه شده است .
ـ هـر زمـان که به یکى از شما رقت قلب دست داد , دعا کند , زیرا قلب تا خالص و پاک نشود رقت نمى یابد.
موانع اجابت دعا.
1 ـ گناه .
ـ امام باقر (ع ) : (گاه ) بنده از خداوند حاجتى را مى خواهد و از شان خداست که آن را درآینده اى نزدیک یا با تاخیر برآورده سازد , اما بنده بعدا مرتکب گناهى مى شود پس , خداوندتبارک و تعالى بـه فـرشـتـه مـى گـویـد : حـاجـت او بر میاور و او را از آن محروم گردان , زیرا که اوخود را در معرض خشم من نهاد و مستوجب محرومیت از سوى من شد.
2 ـ ستم .
ـ امام على (ع ) : خداوند عزوجل به عیسى بن مریم (ع ) وحى فرمود که : به اشراف بنى اسرائیل بگو که من دعاى هیچ یک از شماو هیچ یک از کسانى را که مظلمه اى به گردن دارند اجابت نمى کنم .
ـ امـام صـادق (ع ) : خـداونـد عـزوجـل مـى فـرمـایـد: سوگند به عزت و جلالم که دعا و نفرین سـتـمـدیده اى را در حق ستم کننده بدو که خودنسبت به دیگرى چنان ستمى را روا داشته است اجابت نمى کنم .
ـ از انـدرزهـاى خـداى تـعـالى به عیسى (ع ) : اى عیسى ! به ستمگران بنى اسرائیل بگو : در حالى کـه زیرپاهاى شما حرام قرار داردو در خانه هایتان بت , مرا مخوانید , زیرا من سوگند خورده ام که هر کس مرا بخواند پاسخش رابدهم و پاسخ من به آنان تا زمانى که (از محفل دعا) پراکنده شوند , نفرین کردن بر ایشان است .
ـ امـام صادق (ع ) : هر گاه مردى ستم بیندو به ستمگر خود نفرین کند , خداوند عزوجل فرماید : کس دیگرى هم هست که مى گوید به اوستم کرده اى و تو را نفرین مى کند اگر خواهى نفرین هر دوى شما رامستجاب کنم و اگر خواهى به تاخیر اندازم تا مشمول عفوم شوید.
3 ـ ناسازگارى دعا با حکمت خداوند.
ـ امـام عـلـى (ع ) : کرم خداى سبحان باحکمت او تضاد پیدا نمى کند , از این روست که هر دعایى مستجاب نمى شود.
ابن سینا مى نویسد : علت اجابت دعا تلاقى و توافق اسباب و علل است با هم , بنا به حکمتى الهى به ایـن معنا که دعاى کسى که درباره چیزى دعا مى کند و سبب تحقق آن چیز از سوى آفریدگار با هـم تـلاقـى مـى کـنند بنابر این , اگر سؤال شود که : آیا ممکن است آن چیز بدون دعا وتوافق و سـازگـاریـش با آن دعا تحقق پیدا کند؟
مى گوییم : خیر , زیرا علت آن هر دو یکى مى باشد و آن آفـریـدگـارى اسـت که سبب هستى یافتن آن چیز را دعا قرار داده است همچنان که سبب سالم شـدن بـیمار را خوردن دارو قرار داده است و تا بیمار دارو مصرف نکند بهبودنمى یابد دعا نیز این گونه است چیزى که براى تحقق یافتنش دعا مى کنیم , بنا به حکمتى , برحسب قضا و قدر الهى بـا عـلت وجودى آن چیز تلاقى مى کند پس , دعا کردن لازم است وانتظار اجابت دعا نیز ضرورى است .
آداب دعا کردن .
1 ـ بسم اللّه گفتن .
ـ پیامبر خدا (ص ) : دعایى که با بسم اللّه الرحمن الرحیم آغاز گردد رد نمى شود.
2 تمجید خداوند.
ـ پیامبر خدا (ص ) : هر دعایى که با تمجید(خدا) آغاز نشود نافرجام است .
ـ امام صادق (ع ) : در کتاب امیر المؤمنین (ع )آمده است که پیش از درخواست چیزى از خدا باید او را سـتود پس , هرگاه خداى عزوجل را خواندى (ابتدا) او را تمجید کن (راوى مى گوید :) عرض کـردم : چـگـونـه تـمجیدش کنم ؟
حضرت فرمود : مى گویى : اى کسى که از رگ گردن به من نـزدیکتر است , اى کسى که میان انسان و دلش حائل مى شود , اى کسى که در بالاترین چشم انداز است , اى کسى که مانندندارد.
3 ـ صلوات فرستادن بر محمد و خاندانش .
ـ پـیـامبر خدا (ص ) : صلوات فرستادن شمابر من , دعاى شما را مستجاب مى گرداند و زکات (و مایه پاکیزگى ) اعمال شماست .
ـ امـام صادق (ع ) : دعا پیوسته در حجاب است تا آن گاه که بر محمد و بر خاندان محمد صلوات فرستاده شود.
ـ هـر کـه خـواهد از خداوند عزوجل حاجتى طلب کند , به صلوات فرستادن بر محمد و آل اوآغاز نـمـاید , سپس حاجتش را بخواهد و در پایان نیز بر محمد و آل محمد صلوات فرستد , زیراخداى عـزوجـل کـریمتر از آن است که آغاز و انجام دعا را بپذیرد و وسط را واگذارد , چرا که صلوات بر محمد و آل محمد از خداوند پوشیده نمى ماند.
ـ امـام عـلـى (ع ) : هـر دعایى , تا در آن بر محمد و آل محمد صلوات فرستاده نشود , از (ورود به ) آسمان ممنوع است .
4 ـ شفیع قراردادن صالحان .
ـ در دعاى معصومین (ع ) آمده است :خدایا! اگر گناهان من آبروى مرا نزد تو برده است و دعایم را از تـو مـحـجـوب کرده است پس , برمحمد و خاندان محمد صلوات فرست و به آبروى آنان , اى پروردگار من , دعایم را اجابت فرما.
ـ امام کاظم (ع ) : هرگاه خواستى از خداوند حاجتى طلب کنى , بگو : خدایا! به حق محمد و على از تو مسالت مى کنم , زیرا که آن دورا نزد تو منزلتى است .
ـ امام صادق (ع ) : همانا خداوند را فرستادگانى آشکار و فرستادگانى پنهان است پس , هر گاه به حق فرستادگان آشکار خدا از او چیزى خواستى به حق فرستادگان پنهانش نیز بخواه .
5 ـ اعتراف به گناه .
ـ امـام صادق (ع ) : (در دعا) ابتدا بایدخدا را ستود , سپس به گناه اعتراف نمود و آن گاه حاجت را خواست .
6 ـ تضرع و ابتهال ((5)) .
ـ خـداى تـعالى به موسى (ع ) وحى فرمود :اى موسى ! هرگاه مرا مى خوانى با ترس و هراس و بیم بخوان وروى در خاک نه وبا اعضاى ارجمند بدنت در برابرم سجده کن و در پیشگاه من با خوارى و فروتنى بایست و هرگاه بامن رازو نیاز مى کنى , با دلى هراسان و ترسان راز و نیاز کن .
ـ از اندرزهاى خداى تعالى به عیسى (ع ) : اى عیسى ! مرا چون شخص اندوهگین و در حال غرق که فـریادرسى ندارد , بخوان مرا جز با خوارى و زارى و خلوص مخوان , که هر گاه با چنین حالى مرا بخوانى اجابتت کنم .
ـ امـام حـسـیـن (ع ) : رسـول خـدا (ص ) درهـنگام ابتهال و دعا مانند بینوایى که غذا مى طلبد , دستانش را بالا مى برد.
7 ـ به جا آوردن دو رکعت نماز.
ـ امـام صـادق (ع ) : مـردى وارد مـسـجـد شـد ودو رکـعت نماز خواند و سپس از خداى عزوجل درخـواسـت کـرد رسول خدا (ص )فرمود : این بنده از پروردگارش زود خواهش کرد مرد دیگرى آمد و دو رکعت نماز خواند و سپس خداى عزوجل را ثنا گفت و بر پیامبر و خاندانش درود فرستاد در این هنگام رسول خدا (ص ) (به او)فرمود : بخواه که به تو داده مى شود.
ـ هرکه درست وضو بگیرد و دورکعت نماز بگزارد و رکوع و سجود آنها رابه طور کامل به جا آورد , سپس سلام گوید و خداى عزوجل و رسول خدا را مدح کند و آن گاه حاجتش را بخواهد هر آینه به جا خواهش کرده و هرکه به جا طلب خیر و خوبى کند نومید برنگردد.
8 ـ کوچک نشمردن هیچ دعایى .
ـ امام على (ع ) : خداى تبارک وتعالى اجابت خود را در دل دعا پنهان کرده است پس , هیچ دعایى را خرد و ناچیز مشمار , زیرا بساکه اجابت شود و تو ندانى .
9 ـ زیاد نشمردن خواسته .
ـ پـیامبر خدا (ص ) : خداوند مى فرماید : اگر دلهاى (همه ) بندگانم آرزویى همچون آرزوى دل خـوشـبـخت ترین بنده مرا بکنند (ومن آرزوى آنان را برآورم ) این آرزوها همچون سوزنى باشد که بـنـده اى از بـنـدگان من آن را درآب دریا فرو برد , زیرا که عطاى من کلام است و وعده من نیز کلام و هرگاه من به چیزى بگویم ((باش )) مى شود (به محض این که اراده هستى یافتن چیزى را کنم هستى مى یابد).
ـ خداى تعالى فرموده است : اگر اولین و آخرین و زنده و مرده و تر و خشکتان جمع شوند و هر یک هر چه خواهش دارد بخواهد ومن آنها را برآورم در ملک من کمترین اثر نگذارد.
ـ خـداونـد بـه یـکـى از پـیـامبرانش وحى فرمود که : اگر اهل هفت آسمان و زمین همگى از من خـواهـشـى کـنند و خواهش یکایک آنان را برآورم به اندازه پرپشه اى از ملک من کم نشود چگونه کاستى یابد ملکى که من سرپرست وخداوندگار آنم ؟
.
ـ از خداوند بخواهید, و زیاد بخواهید,زیرا هیچ چیز براى او زیاد و بزرگ نیست .
ـ امـام بـاقـر (ع ) : هـیـچ خـواسـتـه اى را زیـاد مشمارید , زیرا آنچه نزد خداست بیش از آن است که مى پندارید.
10 ـ بلند همتى در خواهش .
ـ امـام على (ع ) : در وصیت خود به فرزندش حسن (ع ) مى فرماید : باید براى خود آن چیزى را (از خـدا) بخواهى که جمال و نیکى آن برایت بماند و وبال و آزارش از تو دور ماند مال و ثروت براى تو نمى ماند و تو نیز براى آن نخواهى ماند.
ـ امام کاظم (ع ) : ابوذر از خوف خداچندان گریست که چشمش آسیب دید به او گفته شد : چرا دعـا نمى کنى که خدا چشمت را شفادهد؟
ابوذر گفت : از این کار غافل شده ام و اهمیت چندانى هم برایم ندارد گفتند : چه چیز تو رااز این کار غافل کرده و باز داشته است ؟
گفت : دو امر بسیار بزرگ : بهشت و دوزخ .
ـ ربـیعة بن کعب : روزى رسول خدا (ص )به من فرمود: اى ربیعه ! هفت سال به من خدمت کردى , آیـا از من چیزى نمى خواهى ؟
من عرض کردم : اى رسول خدا , مرا فرصتى ده تا بیندیشم صبح روز بعد که خدمت پیامبررسیدم فرمود : اى ربیعه ! حاجتت را بگو عرض کردم : از خداوند بخواه که مرا با تو به بهشت برد حضرت فرمود : چه کسى این را به تو یاد داد؟
عرض کردم : اى رسول خدا! هیچ کس به من یاد نداد , بلکه با خودم اندیشیدم و گفتم : اگر از ایشان ثروت بخواهم عاقبتش نابودى اسـت و اگـرعمر طولانى و اولاد (زیاد) بخواهم عاقبت همه آنان مرگ است ربیعه مى گوید : آن حـضرت لحظاتى سرش را پایین انداخت وسپس فرمود : این کار را مى کنم تو نیز با سجده زیاد مرا (در برآورده شدن این خواهش ازخدا) یارى رسان .
ـ امام صادق (ع ) : مردى خدمت رسول خدا(ص ) آمد و سلام کرد و مسلمان شد وسپس عرض کرد : اى رسول خدا , مرا مى شناسى ؟
حضرت فرمود : تو کیستى ؟
عرض کرد : من صاحب همان منزلى هـسـتم در طائف که شما در فلان روز از دوره جاهلیت بر من وارد شدید ومن گرامیتان داشتم پیامبر خدا(ص ) فرمود : خوش آمدى , حالا چه مى خواهى ؟
آن مرد عرض کرد : دویست گوسفند با چوپانان آنها رسول خدا (ص )دستور داد به او بدهند , آن گاه به اصحابش فرمود : این مرد همت آن را نداشت تا چیزى را از من بخواهد که آن پیرزن بنى اسرائیل از موسى (ع ) خواست ((6)) .
ـ در پاسخ به این سؤال که خواهش پیرزن از موسى (ع ) چه بود؟
فرمود : آن پیرزن گفت : این کار نـمـى کـنـم مـگر آن که چندکاربرایم بکنى : پایم را چابک گردانى , بینایى مرا به من بازگردانى جوانیم را به من برگردانى ومراباخودت دربهشت جاى دهى .
11 ـ دعا کردن براى همه .
ـ پـیـامبر خدا (ص ) : هر گاه یک نفر دعاکند, براى همه دعا کند , زیرا این دعا به اجابت نزدیکتر اسـت کـسى که پیش از دعا کردن براى خود براى چهل نفر از برادرانش دعا کند , آن دعا در حق آنان و در حق خودش مستجاب شود.
ـ امـام صـادق (ع ) : هـر کـس پـیـش از دعـا کـردن بـراى خـودش , چـهـل مـؤمـن را دعا کند دعایش مستجاب شود.
12 ـ دعاى پنهانى .
قرآن :.
((پرودگارت را در دل خودبه تضرع وترس , بى آن که صداى خودبلندکنى , هر صبح و شام یاد کن و از غافلان مباش )).
ـ پیامبر خدا (ص ) : یک دعاى پنهانى برابراست با هفتاد دعاى آشکار.
ـ امام صادق (ع ) : عظمت ثواب دعا و تسبیحى را که بنده در خلوت خویش کند جز خداى تبارک و تعالى کس نداند.
13 ـ دعاى گروهى .
ـ امـام صـادق (ع ) : هیچ گاه چهار نفر فراهم نیامدند و براى مطلبى به درگاه خدا دعا نکردند , مگر این که با اجابت آن دعااز هم پراکنده شدند.
ـ هـرگـاه امر دشوار و ناگوارى براى پدرم پیش مى آمد زنان و کودکان را گرد مى آورد و سپس دعا مى کرد و آنها آمین مى گفتند.
مـیـان ایـن گـونـه خـبـرهـا و خبرهاى فقره پیشین مبنى بر فضیلت دعاى پنهانى مى توان این گـونـه سـازش داد کـه احـادیـث قبلى را حمل بر مواردى کرد که در جمع شدن براى دعا تاثیر اجتماعى وجود ندارد یا مواردى که شرع تنهایى وخلوت در آنها را مطلوب دانسته است مانند نماز شب ,اما احادیث دسته دوم مربوط به جاهایى مى شود که جمع شدن اثر اجتماعى دارد یا اختصاص به موارد خاصى دارد که در احادیث ذکر شده اند.
14 ـ خوشبین بودن به اجابت دعا.
ـ پیامبر خدا (ص ) : خداوند را با حال یقین به اجابت بخوانید.
ـ امام صادق (ع ) : هر گاه دعا کنى با دل (به خدا) روى آر و چنین پندار که حاجت و خواسته تو بر در خانه است .
ـ چون دعا کنى چنین خیال کن که حاجتت بر در خانه است .
15 ـ انتخاب زمان مناسب .
ـ پیامبر خدا (ص ) : هر که فریضه اى را اداکند , دعایش (در آن هنگام ) نزد خدا مستجاب است .
ـ امـام صـادق (ع ) : در سـه زمـان دعـا ازخداوند پوشیده نمى ماند : بعد از اداى فریضه , به هنگام بارش باران و هنگام پدیدارشدن نشانه اى از اعجاز خدا در زمین .
ـ پـیـامـبـر خـدا (ص ) : بـهـتـرین زمان براى این که خداى عزوجل را بخوانید سحرگاهان است سـپـس ایـن آیـه را که نقل سخن یعقوب (ع )است تلاوت کرد : ((بزودى از پروردگار خود براى شما آمرزش مى خواهم )) و فرمود : (دعا کردن براى ) آنها را به وقت سحر موکول کرد.
ـ امـام صـادق (ع ) : هر کس براى خدا از بیمارى عیادت کند , هر دعایى که آن بیمار براى اوبکند خداوند اجابت فرماید.
16 ـ پافشارى .
ـ امـام باقر(ع ): خداوندعزوجل پافشارى مردمان درخواهش از یکدیگر را ناخوش دارد اما این کار را نسبت به خودش دوست مى دارد.
ـ در تـورات آمـده اسـت : در دعـاپـافشارى کنید تا با اجابت دعا رحمت (خدا) شما را فراگیرد و عافیت به شما شادباش گوید.
ـ نیز در تورات ـ : کسى که به احسان و خوبى من امیدوار باشد در خواهش از من پافشارى کند.
ـ امام على (ع ) : در مسالت از خدا پافشارى کن تا درهاى رحمت به رویت گشوده شود.
ـ امـام بـاقر (ع ) : به خدا سوگند هیچ بنده مؤمنى در حاجت خود به درگاه خداى عزوجل اصرار نورزد , مگر آن که حاجتش را بر آورد.
ـ پیامبر خدا (ص ) : راستى که خداوند درخواست کننده مصر را دوست دارد.
ـ خـدا رحـمـت کـنـد بـنده اى را که از خداى عزوجل حاجتى بخواهد و در دعا (براى آن حاجت ) پافشارى کند , خواه دعایش اجابت شود و یا نشود.
ـ از سخنان نجوا آمیز خداى تعالى با موسى : اى موسى ! مانند آن کسى دعا کن (و مرابخوان ) که به آنچه نزد من است طمع بسته و رغبت دارد و از کرده خویش پشیمان است .
ـ نـیـز از هـمـین مناجاتها ـ : بنگر که وقتى از من مسالت مى کنى رغبت تو به آنچه نزد من است , چگونه مى باشد.
امورى که باید دعا کننده ترک کند.
1 ـ دعا براى چیزهاى ناشدنى و ناروا.
ـ امام على (ع ) : اى کسى که دعا مى کنى , آنچه را ناشدنى و نارواست از خدا مخواه .
ـ در پاسخ به این سؤال : بى اثرترین دعاها کدام است ؟
فرمود : دعا براى چیزهاى ناشدنى .
ـ عرض کردم : پروردگارا , مرا محتاج هیچ یک از آفریدگانت مگردان رسول خدا(ص )فرمود : اى على ! چنین مگو , زیرا هیچ کس نیست که محتاج دیگران نباشد عرض کردم : پس ,چه بگویم , اى رسول خدا؟
فرمود : بگو : خدایا! مرا محتاج آفریدگان بد خود مفرما.
ـ شـنـیـد که مردى مى گوید : خدایا! ازفتنه به تو پناه مى برم , به او فرمود : مى بینم که از مال و فـرزنـدت بـه خدا پناه مى برى خداى تعالى مى فرماید : ((همانا داراییها و فرزندان شما فتنه (مایه آزمـایـش ) هـسـتـند)) (این گونه مگو) بلکه بگو : خدایا! من از فتنه هاى گمراه کننده به تو پناه مى برم .
ـ امام صادق (ع ) : در پاسخ به سؤال از آیه ((آن چیزهایى را که خدا بدانها بعضى از شما را بر بعضى دیگر برترى داده است آرزومکنید)) فرمود : نباید انسان آرزوى زن و دختر کسى را بکند بلکه باید مانند آنها را آرزو کند(که خدا به او بدهد).
2 ـ شتاب داشتن .
ـ امـام صـادق (ع ) : هـرگـاه بنده دعا کند ,خداى تبارک و تعالى پیوسته در فکر حاجت اوست به شرط آن که بنده شتاب به خرج ندهد.
ـ هـر گـاه بـنـده شـتـاب کند و از حاجت خواهى خود (از خدا) دست بکشد خداى تعالى فرماید :بنده ام عجله کرد گویى مى پندارد که نیازهاى او را کسى جز من برآورده مى کند.
ـ مؤمن پیوسته در خیر ورفاه ورحمت خداست مادام که عجله نشان ندهد و نومیدانه دست ازدعا نـکشد (راوى مى گوید :) عرض کردم : چگونه عجله نشان مى دهد؟
فرمود : مى گوید:مدتهاست دعا مى کنم واجابتى نمى بینم .
ـ پـیـامـبـر خدا(ص ) : مردم تازمانى که شتاب به خرج ندهند پیوسته در خیر و خوبى خواهند بود عـرض شـد : اى رسـول خـدا , درود خدا برتو , چگونه شتاب به خرج مى دهند؟
فرمود : به این که بگویند : دعا کردیم اما مستجاب نشد.
3 ـ صلاح کار خود را به خدا نیاموزد.
ـ پـیـامـبـر خـدا(ص ) : خداى تبارک و تعالى فرموده است : اى آدمیزاد! از فرمانى که به تو داده ام اطاعت کن و صلاح کار خود را به من نیاموز.
ـ امـام عـلى (ع ) : خداى عز و جل از فراز عرش خود فرمود: اى بندگان من ! از آنچه به شمادستور داده ام فرمان برید و به من نیاموزید که چه چیز به صلاح شماست , زیرا من به آن داناترم و آنچه را به صلاح شماست از شما دریغ نمى کنم .
ـ امام صادق (ع ) : هر که به خدا چیزى راکه نمى داند یاد دهد عرش او به لرزه درآید.
کسى که حاجتش بى درخواست برآورده مى شود.
ـ پـیـامـبـر خـدا(ص ) : خداى تعالى فرموده است : هر کس چنان به یاد من باشد که فراموش کند چیزى از من بخواهد بهترین چیزى را که به سؤال کنندگان مى دهم به او عطا کنم .
ـ هـر کـس عـبادت خدا او را از مسالت از او غافل کند خداوند بهترین چیزى را که به سائلان خود مى دهد عطایش فرماید.
ـ خـداى تعالى فرموده است : هر کس یاد من او را از مسالت از من غافل کند , پیش از آن که از من بخواهد به او مى دهم .
ـ خـداونـد مـى فـرماید : کسى که یاد من او را از خواهش از من غافل کند, بالاتر از آن چیزى که به سائلان مى دهم او را عطا کنم .
ـ امـام صـادق (ع ) : هـرگـاه بـنـده را بـه درگـاه خـداى عز و جل حاجتى باشد و پیش از طلب حـاجـت خود زبان به ستایش (خدا) و درود فرستادن بر محمد و خاندان محمد بگشاید چندان که یادش برود حاجتى نیز داشته است خداوند حاجت او را , پیش از آن که بخواهد , برآورد.
ـ یـک بـار خـداى را خواندم و او پاسخم داد و من حاجت خود را از یاد بردم , زیرا پاسخ دهى خدا و روى آوردن او بـه بـنـده اش در هـنگام دعا بسى بزرگتر و ارزشمندتر است از آنچه که بنده از او مى خواهد , حتى اگر خواسته اش بهشت و نعمتهاى جاویدان آن باشد.
ـ ابـو حـمـزه : خـداونـد بـه داود(ع ) وحـى فرمود که : اى داود! هیچ بنده اى نیست که از فرمان مـن اطـاعـت کـنـد , مـگـر آن کـه خـواسته او را پیش از آن که بگوید برآورم و پیش از آن که مرا بخواندپاسخش گویم .
ـ فـاطـمه زهرا(ع ) : هر که عبادت ناب و خالصانه خود را به درگاه خدا فرا برد , خداوند عز وجل بهترین کارى را که به صلاح اوست برایش فرو فرستد.
آن که دعایش مستجاب مى شود.
ـ امام صادق (ع ) : هر گاه یکى از شما خواهد که هر چه از خداوند طلب کند به او بدهد باید از همه مـردم چـشم امید برکند و جز به خداامید نبندد پس , چون خداى عز و جل دانست که او براستى چنین است هر چه از خدا بخواهدعطایش کند.
ـ امام سجاد(ع ) : هر که در هیچ کارى به مردم امید نبندد و همه کارهاى خود را به خداى عز وجل واگذارد , خداوند هر خواسته اى که او داشته باشد اجابت کند.
ـ امـام حسن (ع ) : کسى که در دلش هوایى جز خشنودى (خدا) خطور نکند , من ضمانت مى کنم که خداوند دعایش را مستجاب کند.
ـ امـام صـادق (ع ) : دلـهـاى خـود را وارسـى کـنـیـد اگـر دیدید که خداوند آنها را از خطور هر گونه ناخشنودى نسبت به کارهایى که او مى کند پاک ساخته است (جز رضایت و خشنودى از خدا وکرده هاى او در دلتان نمى یابید) در این صورت هر چه مى خواهید از او طلب کنید.
دعاهایى که مستجاب مى شود.
ـ امـام صـادق (ع ) : سه دعاست که از خداى تعالى پوشیده نمى ماند (ومستجاب مى شود) : دعاى پـدر در حق فرزندش هرگاه نسبت به او نیکوکار و فرمانبردار باشد , نفرین پدر در حق او هرگاه وى را بـیازارد و نافرمانى کند ,نفرین ستمدیده در حق ستمگر , دعاى ستمدیده در حق کسى که انـتقام او را از ستمگر گرفته باشد , دعاى مرد مؤمن در حق برادر مؤمن خود که به خاطر ما او را کـمـک مـالـى کرده باشد ونفرین او در حق کسى که برادرش به وى محتاج شده و او مى توانسته است نیازش را برطرف سازد و نکرده است .
ـ پیامبر خدا(ص ) : دعاى چهار نفر رد نمى شود : پیشواى دادگر , پدر براى فرزندش , دعاى انسان بـراى برادرش در غیاب او و ستمدیده خداوند جل جلاله مى فرماید : به عزت و جلالم سوگند که گر چه به طول انجامد , اما عاقبت انتقام تو (ستمدیده ) را بگیرم .
ـ از نفرین پدر بترسید, که آن ازشمشیر برنده تر است .
ـ امـام على (ع ) : دعاى چهارکس رد نمى شود : پیشواى دادگر در حق ملتش و پدر صالح درحق فـرزندش و فرزند صالح در حق پدرش وستمدیده در حق کسى که به او ستم کرده است خداوند , عـز اسـمه , مى فرماید : به عزت و جلالم سوگند که حتى اگر زمانى هم بگذرد, سرانجام انتقام تو (ستمدیده ) را خواهم گرفت .
ـ امـام صادق (ع ) : مبادا ستمگرى را در ستم کردن به مسلمانى ستمدیده یارى رسانید , زیرا اگر شـمـا را نـفـریـن کند نفرینش مستجاب مى شود پدرمان رسول خدا(ص )مى فرمود : همانا نفرین مسلمان ستمدیده اجابت مى شود.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
چرا دعایم مستجاب نمی شود؟
آیت الله مصباح یزدی
خداوند در قرآن کریم وعده استجابت دعا داده و فرمود: «ادعونی استجب لکم» مومن/60 پس چرا برخی دعاها مستجاب نمی شوند؟
قرآن می فرماید: «ان الله لا یخلف المیعاد» رعد/31 خداوند در وعده تخلف نمی کند.، پس علت مستجاب نشدن دعاهای ما چیست ؟
این مطلب مکرراً از ائمه اطهار (علیهم السلام) سؤال می شد و آن بزرگواران نیز متناسب با فهم سوال کننده ، جواب هایی به اشخاص گوناگون می دادند .
برای فهم بهتر آیه مذکور لازم است در آن دقت بیشتری کنیم :
1- « ادعوا» یعنی چه ؟ آیا معنای « دعا » این است که خواسته خود را بر زبان بیاوریم ؛ هر چند معنای آن را نفهمیم ؟ یا حتی اگر معنای آن را می فهمیم، بدان توجه نداشته باشیم ؟ یا در صورت توجه، معنای آن با میل باطنی ما موافق نباشد ؟
درست است ، معمولا به تکلم الفاظ که همراه با درخواست باشد « دعا » گفته می شود ؛ مثلاً ، کسی را صدا بزنیم و از او چیزی بخواهیم . اما الفاظ از « ما فی الضمیر » انسان حکایت می کنند و خود اصالت ندارند . این گونه نیست که شکل الفاظ در حوادث جهان تاثیری داشته باشد و هر لفظ از زبان هر کس که ادا شود، موثر باشد . همان گونه که قبلاً بیان شد ؛ دعا امری قلبی است و زبان فقط از آنچه در دل است حکایت می کند . پس دعا باید از روح و دل انسان صادر شود و انسان واقعاً خواستار چیزی باشد . اگر فقط الفاظی را به زبان بیاورد و در دل به آنها توجه نداشته باشد ، به طور جدی درخواست ننموده و در حقیقت اصلاً دعا نکرده است.
دعا باید با خواست جدی همراه باشد و انسان در وقت دعا توجه کامل داشته باشد که چه می خواهد. واقعیت این است که بسیاری از دعاهای ما از روی عادت و صرف لقلقه زبان است ، عادت کرده ایم بعد از نماز چند جمله ای دعا کنیم، بدون آنکه توجه جدی به آن داشته باشیم .
2- دعا باید مصداق « ادعونی » باشد ؛ درخواست صرف از خدا . اگر انسان شرایط مذکور را رعایت کند ولی دل او متوجه خدا نباشد، واقعاً دعا نکرده است . مثلاً ، ما درخواست علم می کنیم، واقعاً هم دانش را دوست داریم ، در درخواست خود نیز جدی هستیم ؛ اما تصور می کنیم که عالم شدن به خدا ربطی ندارد و فقط به سعی و کوشش خودمان بستگی دارد . می گوئیم : «پروردگارا ، علم سودمند و کردار شایسته از تو طلب می کنم .»
اما در عمق جان اعتقاد نداریم که خدا به انسان علم می دهد . به عبارتی ، تنها به دنبال جنبه تلقینی دعا هستیم که علم چیز خوبی است و باید به دنبال تحصیل آن رفت و از « اللهم » استنباط « ان شاء الله » داریم که در بسیاری از کارهایمان فقط برای تشریفات به کار می بریم و در واقع، تعلیقی بر مشیت خدا نیست ؛ همچنان که در آغاز بسیاری از کارها « بسم الله الرحمن الرحیم » را صرفاً به عنوان تشریفات به کار می بریم و متاسفانه بسیار کم اتفاق می افتد که حقیقتاً به یاد خدا باشیم و هر کاری را با نام و یاد او شروع کنیم .
بسیاری از دعاهای ما نیز به همین نحو است ، با وجود آن که در ظاهر مطلبی را از خدا درخواست می نماییم ، اما در واقع به این مطلب اعتقاد نداریم که خدا باید خواسته ما را عطا فرماید . در این صورت نیز نباید منتظر اجابت دعایمان باشیم .
چنین دعاهایی که صرف تکلم برخی الفاظ است و در خواست از خدا نیست ، هیچ گاه به اجابت نخواهد رسید ؛ چون درخواست واقعی ما از خدا نبوده ، بلکه به اسباب مادی و قدرت خود متکی هستیم .
آیه « ادعونی استجب لکم » شرطی است که به شکل امر بیان شده و در واقع این گونه است که « ان تدعونی استجب لکم » این شرط در صورتی تحقق پیدا می کند که اولاً ، در در خواست خود جدی باشیم . ثانیاً ، در خواست ما صرفاً از خدا باشد و او را در تحقق دعایمان موثر بدانیم . در این صورت ، شرایط استجاب دعا محقق گردیده است . آیا می توان گفت که چنین دعایی مستجاب نمی گردد؟
نکته دیگر مربوط به لوازم استجابت دعاست . ممکن است از خداوند درخواستی داشته باشیم و صلاح خود را در استجابت آن دعا بدانیم وآن را موجب کسب کمال بدانیم ؛ اما در تشخیص مصداق دچار اشتباه شده باشیم . نمی دانیم که اگر خواست ما تحقق پیدا کند، چه لوازمی دارد ، آیا لوازم آن به حال ما مفید است یا نه؟ اگر ما به لوازم آن آگاهی داشته باشیم ، قطعاً دعای ما به شکل دیگری اظهار می گردد . به عبارت دیگر ، اگر خداوند بفرماید که استجابت دعا چنین لوازمی را در بردارد ؛ آیا حاضری با تحقق آن لوازم، دعایت مستجاب گردد؟ قطعا پاسخ منفی خواهیم داد .
برخی در خواست های ما از خداوند ، مانند خواست بچه ای است که چیزی از والدین خود می خواهد ولی به ضرر آن آگاه نیست؛ چون اگر از زیان های آن مطلع بود، آن خواهش را مطرح نمی کرد.
گاهی اوقات به جای استجابت دعا در این دنیا، خداوند مقاماتی را در آخرت به انسان عطا می فرماید. این مطلب مربوط به نکته سومی است که از آیه شریفه استنباط می گردد؛ یعنی کسی که به آخرت ایمان دارد ، اگر توجه کند که درخواست او درباره امر دنیوی در مقابل پاداش اخروی قابل مقایسه نیست ، قطعاً سعادت و کمال خویش را طلب خواهد کرد ؛ اما در اثر غفلت، به مسائل دنیوی توجه پیدا کرده است. اگر واقعیت برای اوآشکار می شد که در آخرت به چنین چیزهایی نیازمند تر است ، آنها را برای آخرت درخواست می کرد .
چون خداوند متعال می داند که مومن به دلیل ایمانش علاقه بیشتری به امور اخروی دارد ، گاهی دعای او درباره امور مادی را برای آخرتش ذخیره می کند . او هم وقتی ببیند که در آن جهان به چه مقاماتی نائل می گردد، شاکر خداوند خواهد بود و از این معامله با خداوند خرسند خواهد شد. در دعای افتتاح به این مطلب اشاره شده است. «و لعل الذی ابطا عنی هو خیر لی لعلمک بعاقبة الامور»
شاید تاخیر تو در استجابت دعاهای من به مصلحت بوده و برای من بهتر باشد ؛ چون تواز عاقبت کارها و مصالح و مفاسد زندگی خبر داری .
علاوه بر موارد مذکور ، در روایات علل دیگری نیز برای مستجاب نشدن دعا ذکر شده است . مثلاً در برخی روایات آمده است : مردمی که « امر به معروف » و « نهی از منکر » را ترک کنند ، خداوند آنها را به دو بلا گرفتار می سازد : نخست ، دعای آنان مستجاب نمی گردد . دوم، بدترین و فاسد ترین افراد را بر آنان مسلط می گرداند .
شخصی نزد امیرالمومنین (علیه السلام) از عدم اجابت دعاهایش شکوه کرد . حضرت علت آن را چنین بیان فرمودند :
دلهای شما در هشت چیز خیانت کرده اند ( لذا دعایتان مستجاب نمی شود) :
1- خدا را شناختید ولی حق او را چنان که باید ادا نکردید .
2- به رسول او ایمان آوردید ، سپس با سنتش مخالفت کردید .
3- کتاب خدا را خواندید ولی بدان عمل نکردید .
4- می گوئید از کیفر و عقاب خدا می ترسید، اما همواره اعمالی مرتکب می شوید که شما را به آن (کیفر و عقاب ) نزدیک می کند.
5- می گوئید به پاداش الهی مشتاقید ، لکن همواره کاری می کنید که شما را از آن (پاداش الهی ) دور می سازد .
6- از نعمتهای خدا بهره می برید و شکر او را به جا نمی آورید.
7- به شما گفته شده که دشمن شیطان باشید ، ولی شما با او دوستی می کنید .
8- عیوب مردم را نصب العین خود کرده اید و از عیوب خود غافلید .
9- با این همه، چگونه انتظار دارید دعایتان مستجاب شود، در حالی که خود درهای آن را بسته اید . سپس فرمودند : تقوا پیشه کنید ، اعمال خود را اصلاح کنید ، نیات خود را صادق گردانید ، امر به معروف و نهی از منکر کنید تا دعای شما مستجاب شود.
----------------------------------------------------------------------------------------------------
شرایط استجابت دعا
خداوند در قرآن کریم وعده استجابت دعا داده و فرموده:
«ادعونی استجب لکم»1
پس چرا برخی دعاها مستجاب نمی شوند؟
قرآن می فرماید:
«ان الله لا یخلف المیعاد»2
خداوند در وعده تخلف نمی کند
با توجه به لزوم وفای به عهد و تاکید الهی بر این مطلب ، پس علت مستجاب نشدن دعاهای ما چیست ؟
این مطلب مکرراً از ائمه اطهار (علیهم السلام) سوال می شد و آن بزرگواران نیز متناسب با فهم سوال کننده جوابهایی به اشخاص گوناگون می دادند .
برای فهم بهتر این آیه لازم است در آن دقت بیشتری کنیم :
1- « ادعوا» یعنی چه ؟ آیا معنای « دعا » این است که خواسته خود را بر زبان بیاوریم ؛ هر چند معنای آن را نفهمیم ؟ یا حتی اگر معنای آن را می فهمیم ، بدان توجه نداشته باشیم ؟ یا در صورت توجه، معنای آن با میل باطنی ما موافق نباشد ؟
درست است ، معمولا به تکلم الفاظ که همراه با درخواست باشد « دعا » گفته می شود ؛ مثلاً ، کسی را صدا بزنیم و از او چیزی بخواهیم . اما الفاظ از « ما فی الضمیر » انسان حکایت می کنند وخود اصالت ندارند . این گونه نیست که شکل الفاظ در حوادث جهان تاثیری داشته باشد و هر لفظ از زبان هر کس که ادا شود موثر باشد . همان گونه که قبلاً بیان شد ؛ دعا امری قلبی است و زبان فقط از آنچه در دل است حکایت می کند . پس دعا باید از روح و دل انسان صادر شود و انسان واقعاً خواستار چیزی باشد . اگر فقط الفاظی را به زبان بیاورد و در دل به آنها توجه نداشته باشد ، به طور جدی درخواست ننموده و در حقیقت اصلاً دعا نکرده است.
دعا باید با خواست جدی همراه باشد و انسان در وقت دعا توجه کامل داشته باشد که چه می خواهد. واقعیت این است که بسیاری از دعاهای ما از روی عادت و صرف لقلقه زبان است ، عادت کرده ایم بعد از نماز چند جمله ای دعا کنیم بدون آنکه توجه جدی به آن داشته باشیم .
2- دعا باید مصداق « ادعونی » باشد ؛ درخواست صرف از خدا . اگر انسان شرایط مذکور را رعایت کند ، ولی دل او متوجه خدا نباشد واقعاً دعا نکرده است . مثلاً ، ما درخواست علم می کنیم ، واقعاً هم دانش را دوست داریم ، در درخواست خود نیز جدی هستیم ؛ اما تصور می کنیم که عالم شدن به خدا ربطی ندارد و فقط به سعی و کوشش خودمان بستگی دارد . می گوئیم :
اللهم انی اسالک علماً نافعاً و عملاً صالحا
پروردگارا ، علم سودمند و کردار شایسته از تو طلب می کنم .
اما در عمق جان اعتقاد نداریم که خدا به انسان علم می دهد . به عبارتی ، تنها به دنبال جنبه تلقینی دعا هستیم که علم چیز خوبی است و باید به دنبال تحصیل آن رفت و از « اللهم » استنباط « ان شاء الله » داریم که در بسیاری از کارهایمان فقط برای تشریفات به کار می بریم و درواقع تعلیقی بر مشیت خدا نیست ؛ همچنانکه در آغاز بسیاری از کارها « بسم الله الرحمن الرحیم » را صرفاً به عنوان تشریفات به کار می بریم و متاسفانه بسیار کم اتفاق می افتد که حقیقتاً به یاد خدا باشیم و هر کاری را با نام و یاد او شروع کنیم .
بسیاری از دعاهای ما نیز به همین نحو است ، با وجود آن که در مظاهر مطلبی را از خدا درخواست می نماییم ، اما در واقع به این مطلب اعتقاد نداریم که خدا باید خواسته ما را عطا فرماید . در این صورت نیز نباید منتظر اجابت دعایمان باشیم .
چنین دعاهایی که صرف تکلم برخی الفاظ است ودر خواست از خدا نیست ، هیچ گاه به اجابت نخواهد رسید ؛ چون درخواست واقعی ما از خدا نبوده ، بلکه به اسباب مادی و قدرت خود متکی هستیم .
آیه « ادعونی استجب لکم » شرطی است که به شکل امر بیان شده و در واقع این گونه است که « ان تدعونی استجب لکم » این شرط در صورتی تحقق پیدا می کند که اولاً ، در در خواست خود جدی باشیم . ثانیاً ، در خواست ما صرفاً از خدا باشد و او را در تحقق دعایمان موثر بدانیم . در این صورت ، شرایط استجاب دعا محقق گردیده است . آیا می توان گفت که چنین دعایی مستجاب نمی گردد؟
نکته دیگر مربوط به لوازم استجابت دعاست . ممکن است از خداوند درخواستی داشته باشیم و صلاح خود را در استجابت آن دعا بدانیم وآن را موجب کسب کمال بدانیم ؛ اما در تشخیص مصداق دچار اشتباه شده باشیم . نمی دانیم که اگر خواست ما تحقق پیدا کند چه لوازمی دارد ، آیا لوازم آن به حال ما مفید است یا نه؟اگر ما به لوازم آن آگاهی داشته باشیم ، قطعاً دعای ما به شکل دیگری اظهار می گردد . به عبارت دیگر ، اگر خداوند بفرماید که استجابت دعا چنین لوازمی را در بردارد ؛ آیا هم حاضری با تحقق آن لوازم دعایت مستجاب گردد؟ قطعا پاسخ منفی خواهیم داد .
برخی در خواست های ما از خداوند ، مانند خواست بچه ای است که چیزی از والدین خود می خواهد ولی به ضرر آن آگاه نیست چون اگر از زیان های آن مطلع بود آن خواهش را مطرح نمی کرد.
گاهی اوقات به جای استجابت دعا در این دنیا، خداوند مقاماتی را در آخرت به انسان عطا می فرماید.این مطلب مربوط به نکته سومی است که از آیه شریفه استنباط می گردد؛ یعنی کسی که به آخرت ایمان دارد ، اگر توجه کند که درخواست او درباره امر دنیوی در مقابل پاداش اخروی قابل مقایسه نیست ، قطعاً سعادت و کمال خویش را طلب خواهد کرد ؛اما در اثر غفلت،به مسائل دنیوی توجه پیدا کرده است. اگر واقعیت برای اوآشکار می شد که در آخرت به چنین چیزهایی نیازمند تر است ، آنها برای آخرت درخواست می کرد .
چون خداوند متعال می داند که مومن به دلیل ایمانش علاقه بیشتری به امور اخروی دارد ، گاهی دعای او درباره امور مادی را برای آخرتش ذخیره می کند . او هم وقتی ببیند که در آن جهان به چه مقاماتی نائل می گردد شاکر خداوند خواهد بود و از این معامله با خداوند خرسند خواهد شد. دردعای افتتاح به این مطلب اشاره شده است.
و لعل الذی ابطا عنی هو خیر لی لعلمک بعاقبت الامور
شاید تاخیر تو در استجابت دعاهای من به مصلحت بوده و برای من بهتر باشد ؛ چون تواز عاقبت کارها و مصالح و مفاسد زندگی خبر داری .
علاوه بر موارد مذکور ، در روایات علل دیگری نیز برای مستجاب نشدن دعا ذکر شده است . مثلاً در برخی روایات آمده است : مردمی که « امر به معروف » و « نهی از منکر » را ترک کنند ، خداوند آنها را به دو بلا گرفتار می سازد : نخست ، دعای آنان مستجاب نمی گردد . دوم بدترین و فاسد ترین افراد را بر آنان مسلط می گرداند .
شخصی نزد امیرالمومنین (علیه السلام) از عدم اجابت دعاهایش شکوه کرد . حضرت علت آن را چنین بیان فرمودند :
دلهای شما در هشت چیز خیانت کرده اند ( لذا دعایتان مستجاب نمی شود )
1- خدا را شناختید ولی حق او را چنان که باید ادا نکردید .
2- به رسول او ایمان آوردید ، سپس با سنتش مخالفت کردید .
3- کتاب خدا را خواندید ولی بدان عمل نکردید .
4- می گوئید از کیفر و عقاب خدا می ترسید، اما همواره اعمالی مرتکب می شوید که شما را به آن (کیفر و عقاب ) نزدیک می کند.
5- می گوئید به پاداش الهی مشتاقید ، لکن همواره کاری می کنید که شما را از آن (پاداش الهی ) دور می سازد .
6- از نعمتهای خدا بهره می برید و شکر او را به جا نمی آورید.
7- به شما گفته شده که دشمن شیطان باشید ، ولی شما با او دوستی می کنید .
8- عیوب مردم را نصب العین خود کرده اید و از عیوب خود غافلید .
9- با این همه چگونه انتظار دارید دعایتان مستجاب شود در حالی که خود درهای آن را بسته اید . سپس فرمودند : تقوا پیشه کنید ، اعمال خود را اصلاح کنید ، نیات خود را صادق گردانید ، امر به معروف و نهی از منکر کنید تا دعای شما مستجاب شود.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یکی بود ، یکی نبود
یکی بود ، یکی نبود. آن یکی که وجود داشت ، چه کسی بود؟ همان خدا بود وغیر از خدا هیچکس نبود. این قصه را جدی بگیرید که غیر از خدا هیچ کس نیست .
مطمئن هستم شما هم به این مورد بر خورده باشید که در مواقعی که به مشکل برخوردید و گرفتار بودید آن وقت به یاد خدا افتادید و از او کمک خواستید ، ولی از نظر شما دعا مستجاب نشده و این سبب شده که یا فکر کنید خدا دوستتون ندارد که دعای شما مستجاب نشده و یا اینکه خدا شما را فراموش کرده است و اهمیتی به بندگان خودش نمی دهد . حالا من برای شما می گویم که چرا خدا دعای شما را قبول نمی کند و با فهمیدن این موضوع شما خود متوجه می شوید که چگونه دعا کنید که مورد قبول خداوند باشد و آنرا اجابت کند .
دعائی که مستجاب نمی شود و به هدف اجابت نمی رسد ، یکی از این دو چیز را فاقد است :
اول : این است که دعا دعای واقعی نیست، و امر بر دعا کننده مشتبه شده ،مثل کسی که اطلاع ندارد خواسته اش نشدنی است ، و از روی جهل همان را در خواست می کند، یا کسی که حقیقت عمر را نمی داند ، و اگر بداند هرگز آنچه را می خواست در خواست نمی کرد ، مثلا اگر می دانست که فلان مریض مردنی است و در خواست شفای او در خواست مرده زنده شدن است هرگز در خواست شفا نمی کند و یا اگر می دانست که بهبودی فرزندش چه خطرهایی برای او در پی دارد دعا نمی کرد، حالا هم که از جهل به حقیقت ، دعا کرده است مستجاب نمی شود.
دوم : این است که دعا ،دعای واقعی هست ، لیکن در دعا خدا را نمی خواند، به این معنی که به زبان از خدا مسئلت می کند، ولی در دل همه امیدش به اسباب عادی یا امور وهمی است، اموری که توهم کرده در زندگی او موثرند . پس در دعایی که شرط دوم وجود ندارد، چون دعای خالص برای خدای سبحان نیست، و در حقیقت خدا را نخوانده چون آن خدایی دعا را مستجاب می کند که شریک ندارد، و خدایی که کارها را با شرکت اسباب و اوهام انجام می دهد، او خدای پاسخگوی دعا نیست، پس این دو طایفه از دعا کنندگان و صاحبان سئوال دعاشان مستجاب نیست، و یا از خدا مسئلت ندارند چون خالص نیستند .
حالا براتون چند مثال از کلام خدا در قرآن براتان می اورم تا بدانید خدا چه اهمیتی به دعا می دهد و مگر می شود با این همه اهمیت خدا آنرا استجابت نکند .
و چون بندگان من از تو سراغ مرا می گیرند بدانند که من نزدیکم و دعوت دعا کنندگان را اجابت می کم البته در صورتی که مرا بخوانند پس باید که آنان نیز دعوت مرا اجابت نموده و باید به من ایمان آورند تا شاید رشد بیابند .((صدوهشتادوشش سوره بقره))
بگو اگر دعای شما نباشد پروردگار من به شما اعتنایی ندارد .((هفتادوهفت سوره فرقان))
و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا دعای شما را مستجاب کنم، که آن کسی که از عبادت من استکبار می کنند به زودی خوارو ذلیل به دوزخ در می آیند.((شصت سوره مومن))
پس خدا را بخوانید در حالی که دین را برایش خالص کنید .((چهارده سوره مومن))
همه این آیات دلالت دارد بر اینکه انسان دعائی غریزی و در خواستی فطری دارد، که به زبان فطرتش از پروردگارش حاجت می خواهد، چیزی که هست در هنگامی که غرق نعمت و رفاه است، دلش به اسباب وابسته است و آن اسباب را شریک خدایش می گیرد و امر بر او مشتبه شده، خیال می کند که از پروردگارش چیزی نمی خواهدو دعایی نمی کند، چون هر چه باشد بالاخره انسانی دارای فطرت است و خلقت و فطرت خدا در افراد اختلاف و دگرگونی نمی پذیرد .
به شهادت اینکه وقتی این سببها از کار می افتد و گرفتاریها روی می آورد و اسباب در رفع آنها از اثر افتاده شرک موهمش و شفیعان خیالیش همه به کناری می روند، آن وقت می فهمند که جزء خدا کسی بر آورنده حاجاتشان نیست، لذا مجددا به توحید فطریش بر می گردد و همه اسباب را از یاد می برد و روی دل به سوی خدای کریم می کند و خدا هم گرفتارش را بر طرف ساخته، حاجتش را بر می آورد، و در سایه آسایش می پروراند، تا آنکه رفته رفته خاطرش آسوده و شکمش سیر می شود ،دوباره به همان وضعی که داشت یعنی سبب پرستی و فراموش نمودن خدا بر می گردد .
حالا چگونه دعا کنیم که خدا را از آن مقبول بیاید ؟
اول از همه اینکه قبل از دعا خدا را حمد و تمجید گویی، و نعمتهایی که به تو داده بر شماری ، و شکر بگزاری، و سپس بر محمد و آل محمد صلوات بفرستی، آنگه گناهان خود را به یاد آورده از آنها طلب مغفرت کنی ، آنگاه به دعا بپردازی .
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------
دعا و چگونگی آن
«و الذین یقولون ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قرة اعین و اجعلنا للمتقین اماما» (1)
یکی از ویژگیهای بندگان خاص خداوند رحمان این است که آنها در نیایش خود با خدا چنین عرض میکنند: پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنی چشم ما قرار ده و ما را برای پرهیزکاران پیشواگردان.
این ویژگی بیانگر آن است که بندگان ممتاز خدا اهل دعا و نیایش هستند، ولی در دعا به کیفیت آن توجه خاص دارند، چیزهایی را از خدا میخواهند که بسیار مهم و سرنوشتساز است، مانند خواستن همسران نیک، فرزندان نیک و از اینها بالاتر از خدا میخواهند به مقامی برسند که پیشوای و الگوی جامعه شوند.بنابراین در اینجا دو بحثباید مورد بررسی قرار گیرد.نخست اهمیت دعا، دوم اهمیت چگونگی دعا.
اهمیت دعا در اسلام
در قرآن آیات متعددی بیانگر اهمیت فوق العاده دعا کردن است، به طوری که دعا به عنوان عبادت مهم به شمار آمده و بیتوجهی به آن موجب استکبار و عذاب دوزخ خواهد بود. (2) و نیز خداوند میفرماید:
«قل ما یعبؤ بکم ربی لولا دعائکم» (3)
بگو پروردگارم برای شما ارجی قائل نیست اگر دعای شما نباشد، واژه دعا بیش از 25 بار در اشکال مختلف در قرآن ذکر شده، و دعاهای پیامبران و...که با کلماتی مانند «رب، ربنا» شروع میشود، بیش از صد بار آمده است.و اینها نشان دهنده اهمیت ممتاز دعا از نظر قرآن است.
در گفتار و سیره چهارده معصوم (ع) و پیامبران نیز کمترین چیزی است که مانند دعا مورد توجه قرار گرفته باشد، آنها همواره در وقتهای گوناگون به مناجات، دعا و راز و نیاز با خدا اشتغال داشتند.در این راستا نظر شما را به ذکر چند نمونه جلب میکنیم:
پیامبر اکرم (ص) فرمود:
«الدعاء سلاح المؤمن و عمود الدین و نور السماوات و الارض.» (4)
دعا اسلحه مؤمن و ستون دین، و نور آسمانها و زمین است.
نیز فرمود:
«الدعاء مخ العبادة و لا یهلک مع الدعاء احد» (5)
دعا مغز عبادت است، هیچ کس از اهل دعا به هلاکت نمیرسد.
به نقل امام صادق (ع) امیرمؤمنان علی (ع) فرمود:
«احب الاعمال الی الله عزوجل فی الارض الدعاء»
دوست داشتنیترین کارها در پیشگاه خداوند متعال در سراسر زمین دعا کردن است.سپس فرمود:
«و کان امیرالمؤمنین رجلا دعاء» (6)
امیرمؤمنان علی (ع) مردی بود که بسیار دعا میکرد.
نیز از سخنان امیرمؤمنان علی (ع) است:
«الدعاء مفاتیح النجاح و مقالید الفلاح»
دعا کلیدهای پیروزی و گنجینههای رستگاری است.
«الدعاء ترس المؤمن» (7) دعا سپر مؤمن است.
«اعجز الناس من عجز عن الدعاء» (8)
کسی که از دعا کردن ناتوان باشد، عاجزترین انسانها است.
سه درس مهم در پرتو دعا
دعا و نیایش دارای آثار مثبت و سازنده - به ویژه در صفای دل و تهذیب نفس - میباشد، و میتوان از آن درسهای فراوان آموخت، در راس این درسها سه درس مهم از دعا و به عبارت دیگر سه بعد دعا است که برای وصول به فیوضات دعا باید هر سه، مورد توجه قرار گیرد.
1- دعا برای دفع بلا و روا شدن حاجتها اثر کارساز دارد، بر همین اساس امیرمؤمنان علی (ع) فرمود:
«ادفعوا امواج البلاء عنکم بالدعاء قبل ورود البلاء» (9)
موجهای بلاها را قبل از ورودشان، به وسیله دعا کردن از خود دفع کنید.
2- در کنار دعا وهمراه آن، تضرع، خشوع و راز و نیاز وجود دارد، که چنین خصالی غرور انسان را میشکند، و دل را آماده پذیرش امور معنوی میسازد، و در نتیجه انسان دارای آرامش نفس، قوت قلب و روحیه عالی خواهد شد; چنان که در قرآن میخوانیم:
«ادعوا ربکم تضرعا و خفیة» (10)
پروردگار خود را (آشکارا) از روی تضرع و در پنهانی بخوانید.
3- توجه به محتوای دعاها، و معارف بلند پایهای که در دعاها وجود دارد، به عنوان مثال دعای اول صحیفه سجادیه و خطبه اول نهجالبلاغه از نظر معارف و مطالب بلند پایه و عرفانی، همسان هستند، توجه به این معارف موجب ارتقاء سطح معلومات و معرفت انسان، و آشنایی بیشتر او با مفاهیم عالی اسلام خواهد شد که در راس آنها مساله توحید و خداشناسی است که نقش مهمی در استجابت دعا و استفاضه از نورانیت دعا دارند، چنان که در روایت آمده گروهی از امام صادق (ع) پرسیدند: «چرا ما دعا میکنیم ولی مستجاب نمیشود؟» در پاسخ فرمود:
«لانکم تدعون من لا تعرفونه» (11)
زیرا کسی را میخوانید که او را نمیشناسید.
به طور کلی دعا، عبادتی است که باید بیشترین نقش را در پاکسازی و به سازی روح و روان داشته باشد، برای وصول به این نقش، باید شرایط واجب، مستحب و کمال دعا را رعایت کرد، چنان که استجابت دعا بستگی به شرایطی دارد که حفظ آن شرایط، رابطه تنگاتنگ با تهذیب نفس و تکامل انسان دارد و میتوان گفت که هر اندازه که اثر مثبت دعا در انسان بروز کند، به همان اندازه آن دعا به استجابت رسیده است.برای توضیح، نظر شما را به گفتار زیر جلب میکنیم:
پیامبر (ص) فرمود: «کسی که دوست دارد، دعایش مستجاب گردد، باید غذا و محل کسب خود را پاک کند.» نیز فرمود: «باید امر به معروف و نهی از منکر کنید، وگرنه خداوند بدان را بر نیکان شما مسلط میکند و هرچه دعا کنید مستجاب نخواهد شد.» (12) در فرازی از دعای کمیل از زبان امیرمؤمنان علی (ع) میخوانیم:
«اللهم اغفر لی الذنوب التی تحبس الدعاء»
خدایا بیامرز گناهانی را که مانع سر راه استجابت دعا خواهند شد.شخصی از امیرمؤمنان علی (ع) پرسید:
«چرا دعای ما مستجاب نمیشود؟»
آن حضرت در پاسخ فرمود:
«زیرا;
1- خدا را شناختید، ولی حق او را ادا نکردید.
2- به رسول خدا (ص) ایمان آوردید، ولی از دستورهای او پیروی ننمودید.
3- آیات قرآنی را تلاوت نمودید، ولی به دستورهای آن عمل نکردید.
4- در زبان گفتید از آتش میترسیم ولی کردارتان موجب ورود به آتش دوزخ میگردد.
5- در زبان گفتید بهشت را دوست داریم، ولی در عمل از بهشت فاصله گرفتید.
6- از نعمتهای خدا بهرهمند شدید، ولی شکر آن را بجا نیاوردید.
7- خدا فرمود با شیطان دشمنی کنید، شما در زبان دشمنی کردید، ولی در عمل با او دوستی نمودید.
8- عیبهای مردم را دیدید، ولی عیبهای خود را نادیده گرفتید، اگر نیتشما خالص باشد و امر به معروف و نهی از منکر کنید دعایتان به استجابت میرسد.» (13)
روایات در این راستا بسیار است که نشان دهنده فراهم نمودن شرایط دعا برای وصول به فیوضات دعا است، نتیجه این که باید به مجرد دعا به طور سطحی و ظاهری اکتفا نکرد، بلکه به محتوا و شرایط آن نیز توجه داشت، تا از آن بهره کافی و کامل جست.
توجه به کیفیت دعا، و پرهیز از دعاهای بیمورد یا کم فایده
در آیه مورد بحث (74 فرقان) تصریح شده که بندگان ممتاز خدا اهل دعا هستند، و در دعا این سه خواسته را از درگاه خداوند دارند: 1- همسر شایسته 2- فرزند صالح 3- این که به مقامی برسد که پیشوا و الگو و راهنمای مردم شوند، یعنی به کیفیت دعا توجه دارند، امور مهم را از خدا میخواهند و برای تحقق آن، سعی مینمایند، آنها میگویند: پروردگارا! همسر و فرزندانمان را نور چشم ما قرار بده، این تعبیر (نور چشم) رمز کمال و سعادت است، چرا که همسر و فرزند نیک موجب آرامش و سعادت انسان شده و روح و روان انسان را شاد نموده و در نتیجه باعث روشنی چشم خواهد شد، و به عبارت روشنتر، همسر و فرزندان شایسته، به زندگی انسان نور و صفا میبخشند و باعث آبرو و روسفیدی و سربلندی دنیا و آخرت خواهند شد.چنین دعایی مفید و دارای آثار درخشان است، به خلاف دعاهای بیهوده و یا کم فایده که ارزش چندانی ندارند، انسان باید در همه چیز حتی در دعا، دارای همت عالی و نظری بلند باشد، و در پرتو نورانیت دعا، به مقامهای عالی برسد.تا آنجا که دعا کند که امام و الگوی مردم شود.نبایددعا را در امور مادی منحصر کرد، یا در پیشگاه خدا چیزهایی حقیر را درخواست کرد.
بر همین اساس امام صادق (ع) فرمود: دعای چهار گروه به استجابت نمیرسد:
1- کسی که در خانه خود نشسته و میگوید: خدایا مرا روزی ده، به او گفته میشود آیا به تو دستور تلاش و کوشش ندادم؟
2- کسی که همسری (ناشایسته که دائما او را ناراحت میکند) دارد، و دعا میکند که از دست همسرش خلاص شود، به او گفته میشود مگر حق طلاق را به تو ندادم.
3- کسی که اموالی داشته، و بدون گواه به دیگری وام داده (ولی وام گیرنده منکر آن است وام دهنده دعا میکند که خداوند دل وام گیرنده را نرم کند، و او را به ادای وام وادار نماید) به او گفته میشود مگر به تو دستور ندادم به هنگام وام دادن، شاهد و گواه بگیرید.» (14)
ما وقتی که دعاهای پیامبران، امامان و اولیاء خدا را مورد بررسی قرار میدهیم، میبینیم خواستههای آنها هنگام دعا، بیشتر در محور امور بلند پایه معنوی، اجتماعی و سیاسی بود،
مثلا دعای حضرت ابراهیم (ع) چنین بود:
«ربنا اجعلنی مقیم الصلاة و من ذریتی ربنا و تقبل دعاء» (15) پروردگارا! مرا برپا کننده نماز قرار ده، و از فرزندانم (نیز چنین فرما) پروردگارا دعای مرا بپذیر.
راسخان در علم (امامان) چنین دعا کنند:
«ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمة انک انت الوهاب» (16)
پروردگارا! دلهایمان را بعد از آن که ما را هدایت کردی (از راه حق) منحرف مگردان، و از سوی خود رحمتی بر ما ببخش، زیرا تو بخشندهای.دعای اصحاب کهف چنین بود:
«ربنا آتنا من لدنک رحمة و هییء لنا من امرنا رشدا.» (17)
پروردگارا! ما را از سوی خودت رحمتی عطا کن، و راه هدایت و نجاتی برای ما فراهم ساز.
توجه به دعاهایی که امامان ما داشتند، چنان که در صحیفه سجادیه و مفاتیح الجنان آمده ما را به کیفیت دعا کردن آشنا میکند، و نشان میدهد که چگونه دعا کنیم، مثلا امام حسین (ع) در فرازی از دعای عرفه خود چنین به خدا عرضه میکند:
«اللهم اجعلنی اخشاک کانی اراک، و اسعدنی بتقواک، و لا تشقنی من معصیتک» (18)
خدایا مرا به گونهای از خوف و خشیت در درگاهت قرار ده که گویا تو را با چشمانم مینگرم، و در پرتو تقوا مرا سعادتمند فرما، و به خاطر گناه مرا تیره بخت نساز.
برای توضیح و روشن شدن مطلب، نظر شما را به داستان جالب زیر جلب میکنیم:
روایتشده: خداوند به یکی از پیامبران بنیاسرائیل وحی کرد که به فلان عابد بگو سه دعای تو در نزد ما مورد استجابت است، آن پیامبر وحی الهی را به آن عابد ابلاغ کرد، او موضوع را به همسرش خبر داد (19) همسرش اصرار زیاد کرد که یکی از آن دعاها را در مورد من قرار بده، عابد به این پیشنهاد راضی شد، همسرش به او گفت: «دعا کن خداوند مرا از زیباترین زنان زمان قرار دهد.» عابد همین دعا را کرد، همسرش از زیباترین بانوان جهان گردید.
زیبایی او باعثشد که شاهان و جوانان ثروتمند و هوسباز به او دل بستند و برایش پیام دادند، شوهر مفلوک و پیر و زاهدت را رها کن، با ما محشور باش، تا از هر گونه لذتهای دنیا، بهرهمند گردی.
آن زن، از این جهت گول خورد وهمواره با شوهرش برخورد شدید میکرد و بنای ناسازگاری مینمود، سرانجام عابد از دست او عصبانی شد، و از دعای دوم خود استفاده کرد و گفت: «خدایا! همسرم را تبدیل به سگ کن» .
دعایش به استجابت رسید و او سگ شد، برادران و بستگان او نزد عابد آمدند و گفتند آبروی ما در میان مردم میرود، از شما التماس میکنیم که از دعای سوم خود استفاده کن تا همسرت به صورت اول برگردد، آنها بسیار اصرار کردند، سرانجام عابد ناگزیر از دعای سوم خود استفاده نمود و عرض کرد: «خدایا همسرم را به صورت اول بازگردان.» دعا مستجاب شد، و همسرش به صورت اول بازگشت، و به این ترتیب سه دعای مورد اجابتش، به هدر رفت و پوچ گردید (20) آن زاهد اگر نادان نبود میتوانست از این فرصت اکثر استفاده را بکند، و سعادت دنیا و آخرتش را تامین نماید.
سه خواسته جالب در دعا
به تفسیر آیه مورد بحث (25 فرقان) باز میگردیم، در این آیه بیان شده که بندگان ممتاز خدا در دعای خود به خدا عرض میکنند: «همسران و فرزندان شایسته، به ما عنایت کن و ما را امام و پیشوای پرهیزگاران فرما.» این سه خواسته از خواستههای بسیار مهم زندگی سعادتمندانه است، برای آن که به اهمیت این سه خواسته سرنوشتساز پی ببریم، به توضیح کوتاه آن میپردازیم.
همسر شایسته و نقش آن
همسر شایسته معاون بسیار خوبی برای شوهر است، موجب زیبایی و دوام زندگی و سعادت و شادابی خواهد بود، و نقش به سزایی در نیکو داشت کانون خانواده و به سازی آن دارد، از این رو برای گزینش و تربیت چنین همسری باید توجه عمیق نمود.روایتشده شخصی درباره انتخاب همسر با رسول خدا (ص) مشورت کرد، آن حضرت فرمود:
«انکح و علیک بذات الدین» (21)
ازدواج کن ولی بر تو باد که با زن دیندار ازدواج کنی.
امام صادق (ع) به ابراهیم کرخی فرمود:
«با دختری ازدواج کن که از: 1- خانواده اصیل و نیک باشد 2- دارای اخلاق خوب باشد 3- در او آمادگی برای فرزند دار شدن باشد 4- شوهرش را در امور دنیا و آخرت یاری کند.» (22)
پیامبر (ص) فرمود: «بهترین زنان امت من، کسانی هستندکه مهرشان اندک است و خوش رو میباشند.» (23)
از بررسی روایات در این راستا فهمیده میشود که ویژگیهای دوازده گانه زیر نشانه همسر شایسته است:
1- دین داری 2- اخلاق نیک 3- خوش رویی 4- کم بودن مهریه 5- آمادگی برای بچه دار شدن 6- زن پر محبت 7- داشتن عفت 8- مطیع شوهر و آراستگی برای او 9- از خانواده اصیل و پاک 10- راستگو و امانت دار 11- خوشبو و پاکیزه 12- فهیم و آشنا به اداره زندگی.
امیر مؤمنان علی (ع) فرمود:
«ایاکم و تزویج الحمقاء، فان صحبتها بلاء و ولدها ضیاع» (24)
از ازدواج با زنان کم عقل دوری کنید، چرا که همنشینی با آنها بلا است، و فرزندان آنها دچار تباهی است.
در روایات متعدد آمده که هدفتان در ازدواج، مال و زیبایی نباشد، بلکه ایمان و پاکدامنی همسر را هدف اصلی قرار دهید.پیامبر (ص) فرمود: «هرگاه کسی با بانویی به خاطر ثروتش ازدواج کند، خداوند او را به همان ثروت واگذارد (واز بهرههای دیگر محروم سازد) و کسی که با زنی برای جمالش ازدواج کند، امور ناپسندی از او ببیند، و هر کس به خاطر دینش با او ازدواج کند، خدا او را محروم نکند.» (25)
بنابراین همسر شایسته از ارکان مهم زندگی است، بنده ممتاز خدا هم در دعا، و هم در گزینش، به این موضوع توجه عمیق و جدی دارد.که در پرتو چنین جدیت میتواند بخش مهم از سعادت و خوشبختی خود را تامین کند.
به گفته سعدی:
زن خوب فرمانبر پارسا کند مرد درویش را پادشاه چو مستور باشد زن خوب روی به دیدار وی در بهشت استشوی
فرزندان صالح
یکی از ممتازترین ارکان سعادت، داشتن فرزندان شایسته است که به راستی مهمترین نعمت الهی خواهد بود.
و به عکس فرزند ناصالح، بلای بزرگ و ویرانگر است که مایه وزر و وبال و بدبختی دو جهان خواهد شد.پیامبران و اولیاء خدا هم در دعا و نیایش و هم در عمل، برای داشتن فرزند صالح، تلاش فراوان داشتند، و در تربیت و پرورش روح و روان فرزند، از هیچ عامل سازندهای اغماض نمیکردند.امام صادق (ع) به یکی از شیعیان فرمود: وقتی که اراده ازدواج نمودی دو رکعت نماز بخوان، و پس از حمد و شکر الهی دعا کن و در دعا بگو:
«...و از برای من از آن همسر فرزندی طیب و پاک که خلف و جانشین صالحی در حیات من و بعد از مرگ من باشد نصیب گردان.» (26)
امیرمؤمنان علی (ع) در گفتاری فرمود:
«سوگند به خدا من از درگاه خدا فرزندی زیباروی یا خوش اندام درخواست نکردم بلکه از پروردگارم خواستم، فرزندانی مطیع خدا و خائف در درگاه خدا به من عنایت فرماید، به گونهای که هرگاه به او نگاه کنم و بنگرم که مطیع خدا است، چشمم به خاطر او روشن گردد.» (27)
رسول اکرم (ص) فرمود:
«ان الولد الصالح ریحانة من ریاحین الجنة» (28)
همانا فرزند شایسته گل خوشبویی از گلهای خوشبوی بهشت است.
در شرح حال عالم بزرگ مرحوم ملا محمد تقی مجلسی (پدر علامه محمد باقر مجلسی صاحب بحارالانوار) مینویسند که گفت: یک شب پس از نماز شب، حالتی برایم رخ داد که احساس کردم اگر از خداوند خواستهای را طلب کنم، اجابتخواهد کرد، در این فکر بودم که چه درخواستی کنم، ناگاه صدای فرزندم محمد باقر که در گهواره بود بلند شد، گفتم:
«خدایا! به حق محمد و آل محمد (ص) این کودک را مروج دین و ناشر احکام سید رسولان محمد مصطفی (ص) قرار ده، و توفیقات سرشار به او عنایت فرما.» (29)
همین دعا باعثشد که خداوند همه اسباب توفیق را برای محمد باقر مجلسی فراهم کرد، به طوری که وقتی بزرگ شد روز به روز بر رشد و کمال او افزوده میشد، و در نشر اسلام و احکام با بیان و قلم به توفیقات سرشاری نایل گردید، و آثار فراوان و درخشان به یادگار گذاشت که یکی از آنها کتاب بحارالانوار است که 110 جلد میباشد، به گفته محدث معروف حاجی نوری مقام علمی علامه مجلسی و توفیق او در ترویج اسلام به جایی رسید که عبدالعزیز ناصبی دهلوی در کتاب تحفه نوشته است:
«اگر دین شیعه دین مجلسی نامیده شود، بجا است، زیرا رونق و گسترش این دین از ناحیه علامه مجلسی است...» (30)
نتیجه این که بزرگان به مساله فرزند صالح این گونه اهمیت میدادند، و آن را در سرلوحه زندگی خود مورد توجه قرار میدادند.
امام و پیشوای مردم
بدون تردید مقام امامتبالاترین مقامی است که اسلام به آن اهمیتبسیار داده است، آیه مورد بحثبیانگر آن است که عبادالرحمن (بندگان ممتاز خدا) کسانی هستند که میخواهند در پرتو تقوا و تلاش به شریفترین مقام برسند، پیشوا و مقتدا و الگوی مردم گردند، روشن است که وصول به چنین مقامی بستگی به پیمودن مراحل تهذیب نفس و کسب کمالات معنوی دارد.چنان که حضرت ابراهیم (ع) پس از آزمایشها و طی درجات مقامات عالی، به این مقام رسید.و خداوند به او فرمود:
«...انی جاعلک للناس اماما» (31)
من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم.
این دعا نشان میدهد که بندگان ممتاز خدا باید خود را آن چنان بسازند و دارای همتبلند شوند که رهبر و هادی مردم گردند، و مردم از نور وجود آنها استفاده کنند، و فیوضات آنها مردم را از تاریکیها به سوی صراط مستقیم و روشناییها بکشاند.و بدانند که اگر سعی کنند در سایه تقوا و عمل صالح میتوانند به درجات عالی برسند.این دعا و امید و خواسته، همان است که همه پیامبران و امامان و اولیاء خدا دارای آن بودند، چنان که شبیه این مطلب در دعای امام سجاد (ع) در دعای مکارم الاخلاق آمده است آنجا که به خدا عرض میکند:
«و اجعلنی من اهل السداد و من ادلة الرشاد» (32)
خدایا مرا از افراد استوار و درست کار قرار بده، و از راهنمایان هدایت فرما.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
چگونه دعا کنیم ؟
نویسنده مدیریت سایت
1388/02/22
حتما این جمله را هم شما شنیدهاید که مردم در دعاهایشان این نکته را از خداوند طلب میکنند که «خدایا مرا نیازمند هیچ کس نکن!»
در مورد این دعا ذکر توضیحاتی لازم مینماید:
نظام هستی بنا به خواست خدای متعال بر اساس قانون اسباب و ...
علل مادی و غیر مادی اداره میشود.
یعنی خداوند از یک سو از ملائک و کارگزاران خود برای اداره امور جهان استفاده میکند و از سوی دیگر اراده خدا بر این تعلق گرفته که کارهای مردم نیز توسط همدیگر رفع و اصلاح شود. در باب اسباب غیر مادی به چند نمونه اشاره می کنیم:
در قرآن صریحا به این نکته اشاره شده که خداوند جان انسان را توسط کارگزاران خود میگیرد:
«حتی اذا جاء احدکم الموت توفته رسلنا(1)؛ وقتی مرگ یکی فرا رسد، فرستادگان ما جان آنها را میگیرند.»
و یا در غزوه بدر که تعداد سپاه کفار، خیلی بیشتر از سپاه پیامبر(صلی الله علیه و آله) بود؛ خداوند برای پیروز شدن سپاه مسلمین، ملائک را به یاری رساند. که ما به این اعمال امداد غیبی گوییم.
در مورد امور مادی نیز اگر توجه کنیم دائم مشکلاتمان توسط دیگران حل میشود. یک نمونه بارز آن را در اینجا ذکر میکنیم که وقتی در وقت بیماری اینگونه نیست که دست بر روی دست گذاشته و منتظر بهبودی شویم بلکه باید به پزشک مراجعه کنیم و این تصور غلط است که؛ خداوند شفا دهنده است پس خود، بیماری را شفا میدهد. مانند جریان حضرت موسی(علیهالسلام) که در کتابهای روایی ذکر شده؛ ایشان بیمار بود و منتظر شفا گرفتن از ناحیه خداوند. چرا که نگاه توحیدی این است که شفا و درمان از ناحیه خداوند است. پس برای بهبودی هیچ اقدامی نکرد.
این نکته قابل ذکر است که رجوع به واسطهها و اسباب، با توکل و توحید هیچ منافاتی ندارد. و هیچ خللی در مقام ربوبیت خداوند ایجاد نمیکند. چرا که سنت خداوند این است که توسط اسباب و علل، امور جهان را هدایت میکند. در واقع انسان باید بین توکل و اسباب و علل را جمع کند و هر دو را توامان داشته باشد تا به نیازهایش برسد.
چند روزی از بیماری گذشت و حضرت موسی(علیهالسلام) در انتظار درمان و شفا میماند. ولی از درمان و شفا خبری نشد پس به خداوند شکایت میبرد.
خداوند به موسی(علیهالسلام) وحی میکند که اگر سالها بیمار بماند او را درمان نمیکند؛ زیرا برای هر دردی، درمانی و اسبابی نهاده است. بنابر این برای درمان و شفا میبایست به اسباب آن رو آورد و خود را به واسطه آنها درمان کرد.
این نکته قابل ذکر است که رجوع به واسطهها و اسباب، با توکل و توحید هیچ منافاتی ندارد. و هیچ خللی در مقام ربوبیت خداوند ایجاد نمیکند. چرا که سنت خداوند این است که توسط اسباب و علل، امور جهان را هدایت میکند. در واقع انسان باید بین توکل و اسباب و علل را جمع کند و هر دو را توامان داشته باشد تا به نیازهایش برسد.
پس این مسئله قطعی شد که ما برای رفع نیازهایمان، باید از اسباب و علل استفاده کنیم ولیکن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) یک استثایی قرار دادند که:
حضرت علی(علیهالسلام) میفرماید: در حال دعا گفتم: خدایا مرا نیازمند هیچ یک از بندگانت نکن .
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) ای ن دعا را شنید و فرمود: یا علی! اینگونه نگو، زیرا کسی نیست که محتاج مردم نباشد.
گفتم: پس چگونه دعا کنم؟
فرمود: بگو؛ خدایا! مرا نیازمند مردم بد نکن .
پرسیدم: چه کسانی جزء مردم بد، به شمار میآیند؟
فرمود: کسانی که وقتی به نعمتی میرسند، آن را از دیگران(نیازمندان) دریغ میکنند و چون خود محتاج شوند و با آنان بر خلاف انتظارشان رفتار شود، بر میآشوبند و مردم را سرزنش کنند.(2)
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
چگونه دعا کنیم؟؟؟!!
تاریخ نوشته: جمعه 11 اردیبهشت 1388 | موضوع: اخلاق اسلامی | نویسنده: جوان امروز
هر وقت اراده کردی دعایی بکنی و از خداوند متعال چیزی بخواهی همانند بزرگان دعا کن.
مثل حضرت موسى(ع) بگو:«رَبِّ اِنّى لِما اَنْزَلَتَ اِلىَّ مِنْ خَیْر فَقیرٌ; پروردگار من، به آنچه از خیر بر من نازل کنى نیازمندم؟»(قصص،24)
و چون ایّوب:«رَبِّ اِنّى مَسَّنّى الضُرُّ وَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ; پروردگارا! من گرفتار زیان شده ام و تو ارحم الراحمینى».(انبیاء،8)
همچون نوح:«رِبِّ اِنِّى مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ; پروردگارا! من مغلوب (دشمن و هواى نفس) شده ام و انتقام مرا از آنها بگیر».(قمر،10)
و چون یوسف بگو:«یا فاطرَ السَّمَواتِ وَ الاَْرْضِ أَنْتَ وَلِیّى فی الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ، تَوَفَّنِی مُسْلِماً وَ ألْحِقْنِی بالصّالِحینَ; اى آفریننده آسمان ها و زمین! در دنیا و آخرت تو ولىّ و سرپرست منى، مرا مسلمان بمیران، و به صالحان ملحق فرما!»(یوسف،110)
و همچون طالوت و یارانش:«رَبَّنا اَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ اَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرینَ;پروردگارا! صبر و شکیبائى بر ما مقرّر دار و گام هاى ما را استوار بدار، و ما را بر جمعیّت کافران پیروز بگردان».(بقره،250)
و چون صاحبان خرد و اولو الالباب عرضه دار:«رَبَّنا اِنَّنا سَمِعْنَا مُنادِیاً یُنادِى لِلاْیمانِ اَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ کَفِّرْ عَنّا سَیِّئاتَنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الاْبْرارِ; پروردگارا! ما صداى منادى تو را که به ایمان دعوت مى کرد شنیدیم، و ایمان آوردیم، پروردگارا! گناهان ما را ببخش، بدى هاى گذشته ما را بپوشان و ما را با نیکان بمیران»(آل عمران، 193)
در هر کدام اگر درست بیندیشى دریائى از معارف و نور الهى است و حاکى از عشق و محبت به آن مبدأ بزرگ جهان و عالم هستى است، عشق و محبّتى که هر زمان انسان را به او نزدیک تر مى سازد.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
چگونه دعا کنیم؟
منابع مقاله:
، ؛
چگونه دعا کنیم؟
روزیعلی علیهالسلام هنگام دعا عرض کرد: خدایا مرا نیازمندهیچ یک از بندگانتنکن. رسولخدا فرمود: چنین مگوی، زیرا هیچ کسنیست که نیازمند مردم نباشد. گفتم: پسچه گویم؟!
فرمود: بگو: خدایا مرا نیازمند مردم بد نکن.
پرسیدم: چه کسانی از مردمان بد به شمار میآیندفرمود کسانی که چون به نعمتیدستیابند، آن را از دیگراندریغ دارند و چون خود به چیزی محتاج شوند و با آنان برخلافانتظارشان رفتار گردد، برآشوبند و زبان به سرزنش گشایند.
(بحارالانوار، ج93، ص 325)
چگونه دعا کنیم؟
روزی رسولخدا(ص)سراغ مردی را گرفت، گفتند: مدتی است رنجور وچون مرغ پرشکسته بهسختی زندگی میکند. حضرت به قصد عیادت ویبرخاست و به منزل آن شخص رفت. حضرتحالتبیمار را که دیدفرمود: آیا در حق خودت نفرینکردهای؟ بیمار گفت: بله، همینطوراست، من در مقام دعا گفته بودم: پروردگارا اگر بناست در جهانآخرت مرا به خاطرگناهانم عذاب کنی، از تو میخواهم که در کیفرمن تعجیل فرمایی و آن را در همین جهانقرار دهی.
حضرت فرمود: ای مرد! چرا در حق خود چنین دعایی کردی! مگر چهمیشد از پروردگارهم سعادت دنیا و هم سعادت آخرت را خواستارمیشدی و در نیایش خود این آیه رامیخواندی: ربنا آتنا فیالدنیاحسنه و فیالاخره حسنه و قنا عذاب النار.
مرد مبتلا آن دعا را خواند و صحیح و سالم گشت و با سلامتیبازیافته همراه حضرتاز منزل خود خارج شد.
(بحارالانوار، ج17، ص293).
بیماری امام حسن(ع)
امام حسن(ع)مریض بود، مادر او را در آغوش گرفته نزد پدر آمدو او را در برابردیدگان حضرت بر زمین نهاد و گفت: ای پدر!
فرزندم حسن بیمار گشته از خدا بخواه تا سلامتی از دست رفته رابه او بازگرداند!
حضرت نزدیکتر آمد و بر بالین فرزند نشست و فرمود: دخترم!
همان خدایی که او را چون تحفهای به تو بخشیده استبردرمان اونیز تواناست. دراین بین جبرئیل امین نازل شد و گفت: یا محمدخداوند متعال هر سورهای از قرآن را کهبر تو نازل کردهحرف(فاء)در آن بکار برده و فاء از آفت است - غیراز سوره حمد کهحرففاء ندارد(برای شفای مریض خود)ظرف آبی برگیر و سوره حمد راچهل مرتبه بر آن بخوانسپس قدری از آن آب را بر کودک بپاش(بهخواستخدا)شفاخواهد یافت. رسولخدا(ص)چنینکرد و همانجا کودکچونان کسی که از بند رهیده باشد. بهبود یافت. (بحارالانوار
------------------------------------------------------------------------------------------
چگونه دعا کنیم ؟
نگارش در تاریخ پنجشنبه ٢۱ آذر ۱۳۸٧ توسط سما
قبل از هر چیز شما باید در جملاتتان از زمان حال استفاده کنید؛
تمام وقایع هستی در یک زمان رخ می دهد و آن زمان حال است بنابراین شما نباید از افکار مربوط به گذشته و یا آرزوهای آینده صحبت کنید عالم هستی تنها با اکنون آشنایی دارد و بس.
2. جمله بندی دعاهایتان باید در جهت مثبت باشد زیرا عالم هستی از مفهوم کلمه «نه» شناختی ندارد و در آن هیچ نوع فقدان یا ماهیت منفی وجود ندارد . بنابراین لازم است که شما حتماً با لحنی جدی و جملاتی مثبت خواستهایتان را به زبان بیاورید .
مثلا ممکن است مادری با حالت التماس و تضرع و با تمام وجود بگوید ای خدا نگذار طفل من بمیرد، در این دعا دو کلمه منفی وجود دارد نگذار و مردن . خیلی بهتر هست که این مادر از این جمله استفاده کند که « خدایا بگذار طفلم زنده بماند یا حتی بهتر از این .(به صورت سپاسگذاری) »
3.نحوه جمله بندی دعاهایمان اهمیت فراوان دارد ما با افکار منفی و ترس دچار شکست می شویم و به قول معروف از آنچه می ترسیم بر سرمان می آید .
هنگامی که مادر بینوا دست به دعا می گیرد که نگذار طفل من بمیرد قلب او در این زمان در سکوت ، مشغول درددل با خداست و می خواهد طفلش زنده بماند و با زبان می گوید بگذار طفلش زنده بماند به این ترتیب مانند ایستگاه رادیویی می ماند که دعایی پارازیت دار دریافت می کند تضاد بین دعای قلبی و جمله ای که ناشی از ترس مادر است مانع از آن میشود که پیام ، واضح دریافت شود و طبعا عالم هستی به این دعا پاسخی نخواهد داد.
بعضی از مردم به نحو صحیحی دعا می خوانند ولی ناگهان دست از دعا بر می دارند و دچار تردید می شوند و با خود می گویند کسی به دعاهای من جواب نخواهد داد و مجددا چیزی دریافت نمیشود چنانچه منفی گرایی و تردید شما قویتر از دعای متمرکزتان باشد منفی گرایی پیروز میشود چون از قدرت بیشتری بر خوردار است عالم هستی به قدری خواستار بر آورده کردن خواسته های شماست که هر آنچه از فکرتان بگذرد و صمیمیت بیشتری داشته باشد آن را بر آورده می کند.
4. بعد از تکمیل دعایتان و اطمینان داشتن از اجابت آن دوباره فکرتان را به خالق عالم هستی معطوف بدارید و بگویید هر آنچه میل و اراده تو باشد من نیز به آن عمل خواهم کرد که همان توکل بر خدا داشتن است زیرا خالق عالم هستی بهتر از خودمان می داند که چه چیزی به خیر و صلاح ماست .
قاعده دیگر دعا کردن این است که به هنگام دریافت پاسخ متوجه دریافت آن بشوید چون خیلی از مردم دعا می کنند و پاسخ را هم دریافت می کنند منتها یا متوجه آن نمیشوند یا آن را انکار می کنند و فکر می کنند مثلا خودشان خوش شانس بوده اند یا باعث انجام آن عمل خواسته شده را ، افراد دیگر می دانند.
5. پنجمین مرحله دعا کردن که پاسخ دادن می باشد به محض متوجه شدن ما باید این هدایای آسمانی را با شگفتی و شوق فراوان دریافت کنیم و سپس در اوج حق شناسی و سپاس بگوییم خدایا تو را شکر می گویم ،آن وقت سعی کنیم که این شادی تحقق آرزو را با دیگران سهیم شویم .
خالق عالم هستی مهربان و بی نظیر است و آن قدر مصمم است که تمام نیازهای ما را بر آورده کند و ما را دوست بدارد و روش زیستن را به ما بیاموزد.
و درک کنیم که این نیروی مهربان سر انجام ما را در آغوش خود خواهد گرفت و به ساحل نجات خواهد رسانید و به ما اجازه خواهد داد در آغوش پر مهر او باشیم .
گوته می گوید:
خداوند ذات ابدی تمام چیزهای موجود در عالم هستی را به عزیزانش می دهد، تمام شادی ها و تمام غم ها همه چیز برای عزیزانش.
امید وارم که دعای تمامی شما دوستان عزیزم برآورده شود.
------------------------------------------------------------------------------------------------